Search
Close this search box.

فصل به فصل، آیه به آیه، استفاده آسان و همیشه رایگان!

لوقا ۲۲. شام آخر، به عیسی خیانت می‌شود.

بخش اول: شام آخر

۱. آیات (۱-۶)‌  یهودا به دنبال فرصتی برای خیانت به عیسی است

و اما عید فطیر که به پسح معروف است نزدیک می شد، و سران کاهنان و علمای دین در جستجوی راهی مناسب برای کشتن عیسی بودند، زیرا از شورش مردم بیم داشتند. آنگاه شیطان در یهودای معروف به اسخریوطی که یکی از دوازده شاگرد بود، رخنه کرد. او نزد سران کاهنان و فرماندهان نگهبانان معبد رفت و با آنان گفتگو کرد که چگونه عیسی را به دست ایشان تسلیم کند. آنان شاد شدند و موافقت کردند مبلغی به او بدهند. او نیز پذیرفت و در پی فرصت بود تا در غیاب مردم، عیسی را به آنان تسلیم کند.

الف. و اما عید فطیر که به پسح معروف است نزدیک می شد: این زمان بسیار مهم است زیرا در پسح، اورشلیم مملو از زیارت کنندگانی می شد که منتظر مسیح بودند.

یک. از آنجایی که پسح، جشن بسیار مهمی بود، بسیاری از مردمی که درباره عیسی شنیده یا او را دیده بودند، در آن زمان در اورشلیم به سر می‌بردند. آنها به طور کلی برای عیسی و خدمت او احترام زیادی قایل بودند.

ب. زیرا از شورش مردم بیم داشتند: سران کاهنان و علمای دین، ترسی از خداوند نداشتند اما از مردم می‌ترسیدند. آنها از کشتن پسر خدا بیم نداشتند و به دنبال راهی سیاسی و هوشمندانه برای انجام این کار بودند.

ج. آنگاه شیطان در یهودای معروف به اسخریوطی که یکی از دوازده شاگرد بود، رخنه کرد: شیطان یهودا را برانگیخت و یا شاید حتی او را هدایت کرد که این کار شریرانه را انجام دهد. اما هیچ یک از اینها مسئولیت شخصی یهودا نسبت به کاری که انجام داد را کاهش نمی‌دهد. زیرا هیچ یک از اینها خارج از خواست و اراده یهودا انجام نشد بلکه با خواست و اراده او انجام شد.

یک. بسیاری از انگیزه‌ های یهودا در شگفت شده ‌اند؛ حتی برخی نیز می ‌گویند او انگیزه پاکی داشته و می خواسته عیسی را در شرایطی قرار دهد که مجبور شود خود را به عنوان مسیح به مردم نشان دهد. اما کتاب مقدس هیچ انگیزه نیکویی را در او بیان نمی‌کند.

د. یهودای معروف به اسخریوطی: نام اسخریوطی ممکن است از «کریوت»، شهری در جنوب یهودیه گرفته شده باشد. این امر نشان می‌دهد که یهودا تنها شخص اهل یهودیه در میان شاگردان که همه آنان جلیلی بودند بود. برخی معتقدند که شاید یهودا از رهبری مردان ماهیگیر جلیل خشمگین بود و در نهایت همین امر باعث انجام چنین کار شریرانه شد. برخی دیگر نیز فکر می‌کنند نام اسخریوطی به کلمه ای به معنای «قاتل» که برای  یهودیان غیوری که به جنگ با اشغالگران رومی می ‌پرداختند مربوط می‌شود.

یک. ممکن است یهودا، عیسی را با انگیزه ‌های نادرست پیروی کرده بود. مخصوصا اینکه می خواست وقتی عیسی به عنوان مسیح، ظفرمندانه وارد اورشلیم شود، جایگاه و موقعیتی عظیم کسب کند. وقتی عیسی آمد و مشخص شد که او به عنوان مسیح پادشاه یهود نیامده است، آنگاه بر ضد مسیح برخاست و در را باز کرد و به شیطان اجازه ورود داد. عیسی چیزی که قلب شریر یهودا می خواست را برآورده نکرد. بنابراین  یهودا حساس کرد باید راهش را از عیسی جدا کند. در اصل، یهودا به خدا گفت: «تو آن مسیحی که من می خواستم نبودی و به این ترتیب به من خیانت کردی بنابراین من نیز به تو خیانت خواهم کرد.»

ه. آنان شاد شدند و موافقت کردند مبلغی به او بدهند: متی ۲۶: ۱۴-۱۶ می‌گوید یهودا از آنها پرسید «به من چه خواهید داد اگر عیسی را به شما تسلیم کنم؟» این امر نشان می‌دهد یهودا نزد آنها رفت و برای انجام این کار از آنها درخواست پول کرد. این موضوع انگیزه‌ های طمع کارانه او را به خوبی آشکار می سازد.

یک. ممکن است انگیزه شیطان نیز برای برخی مورد سوال باشد. مرگ عیسی بر روی صلیب، شکست بزرگی برای شیطان بود پس چرا شیطان برای به انجام رسیدن این کار، نقشه کشید؟ شیطان دانای مطلق نیست و از همه چیز خبر ندارد شاید او نمی‌دانست این وقایع چطور بر علیه او تمام خواهد شد. باوجود اینکه شیطان کتاب مقدس را می‌دانست بنابراین از این امر نیز باید آگاه می‌ بود.

دو. توضیح بهتر این است که شیطان به اندازه کافی حکیم نیست حتی اگر می‌دانست مرگ عیسی سر او را خواهد کوبید ، اما نفرت او نسبت به عیسی باعث شد بهترین کار را انجام دهد. از آن جایی که شیطان فریبکار بزرگی است، بدون شک خودش را نیز فریب داد؛ او باور داشت که می‌توانست و می تواند بر عیسی پیروز شود.

و. او نیز پذیرفت و در پی فرصت بود تا در غیاب مردم، عیسی را به آنان تسلیم کند: خدا از کار شریرانه یهودا برای پیشبرد برنامه ابدی خودش استفاده کرد. زمان مقرر عیسی برای مصلوب شدن فرا رسید اما تا قبل از خیانت یهودا، سران مذهبی از ترس مردم قصد نداشتند در آن زمان، این کار را انجام دهند.

 

۲. آیات (۷-۱۳)‌ تدارک  برای پسح

پس روز عید فطیر که می‌بایست بره پسح قربانی شود، فرا رسید. عیسی، پطرس و یوحنا را فرستاده، گفت: «بروید و شام پسح را برایمان تدارک ببینید تا بخوریم.» پرسیدند: «کجا می ‌خواهی تدارک ببینیم؟» پاسخ داد: «هنگامی که داخل شهر می ‌شوید، مردی با کوزه‌ ای آب به شما بر می خورد. از پی او به خانه ‌ای بروید که بدان داخل می‌شود و به صاحبخانه بگویید: «استاد می‌گوید: میهمان خانه کجاست تا شام پسح را با شاگردانم بخورم؟ او بالا خانه بزرگ و مفروشی به شما نشان خواهد داد. در آنجا تدارک ببینید.» آنها رفتند و همه چیز را همان ‌گونه یافتند که به ایشان گفته بود، و پسح را تدارک دیدند.

الف. پس روز عید فطیر که می‌بایست بره پسح قربانی شود، فرا رسید: این عید در واقع مراسم بزرگی برای یادآوری کار عیسی بود. پسح یادآور رهایی اسراییل از مصر بود. این واقعه عمل اصلی و محوری رهایی در عهد عتیق است.  از این پس عیسی به عنوان مرکز اصلی رستگاری در  این مراسم شده و از این پس او به یاد آورده خواهد شد.

یک. «عبارت عید فطیر یک توضیح کلی برای هفته ‌ای بود که به پسح ختم می شد. به طور کلی این ایام با جشن آغاز برداشت محصول شروع می شد ولی بعدها با مراسم پسح ترکیب شد.» (پیت)

ب. مردی با کوزه ‌ای آب: این یک مشخصه غیرعادی بود زیرا در آن زمان، حمل کوزه آب کاری بود که زنان آن را انجام می دادند و به طور کلی مردان، مایعات را در کیسه ‌هایی از پوست حیوانات حمل می‌کردند. این یک نشانه متفاوت برای شاگردان بود.

ج. استاد می‌گوید: این صحنه در اینجا، دلالت بر کار مخفیانه عیسی دارد. او دلیل خوبی برای تدارک کامل پسح داشت. او نمی‌خواست، قبل از اینکه آخرین سخنانش با شاگردان را به انجام برساند، یهودا به او خیانت کند.

د. شام پسح را با شاگردانم بخورم: این اشاره به پسح، موضوعات پیچیده ‌ای از تاریخ دقیق این وقایع را به وجود می ‌آورد. مهمترین موضوع پیچیده این است که متی، مرقس و لوقا اشاره می‌کنند که عیسی این شام را با شاگردانش به عنوان شام پسح صرف کرد. در شام پسح به طور معمول، بره‌ای که در روز پسح با مراسم خاصی در معبد قربانی ‌میشد، صرف می‌کردند. با این وجود در انجیل یوحنا می‌بینیم که او اشاره می‌کند این شام قبل از پسح صرف شد (یوحنا ۱۳: ۱)،  و عیسی دقیقا در روز پسح مصلوب شد (یوحنا ۱۸: ۲۸).

یک. «شاید بهترین توضیح این است که آنها از تقویم های متفاوتی برای ذکر این واقعه استفاده کردند. عیسی به عنوان قربانی پسح مطابق تقویم رسمی در روز عید پسح کشته شد. اما مطابق تقویم غیر رسمی او در همان روز به همراه شاگردانش مراسم پسح را انجام داد.» (موریس)

دو. آدام کلارک یک راه حل مشابه ارائه می‌کند: «نظریه رایج این است که خداوند مان شام پسح را ساعاتی قبل از اینکه یهودیان این شام را صرف می‌کردند، به همراه شاگردانش صرف کرد. یهودیان، مطابق رسوم، شام پسح را در پایان روز چهاردهم صرف می‌کردند. در حالی که مسیح در همان روز که شروع روز ششم یا روز جمعه بود، مراسم شام را به جا آورد. یهودیان روزشان را با غروب خورشید آغاز می‌کنند و ما در نیمه شب. بنابراین مسیح شام پسح را در همان روز با یهودیان، اما نه در یک ساعت صرف کرد.

سه. هیچ یک کتب انجیل به وجود بره در شام پسح اشاره نکرده است. شاید این امر به این دلیل است که آنها نمی‌توانستند قبل از روز رسمی پسح بره را قربانی کنند. به علاوه، عیسی می خواست از این طریق بر این حقیقت تأکید کند که او بره قربانی پسح است.

 

 

۳. آیات (۱۴-۱۸)‌ عیسی با شاگردانش شام پسح را خوردند.

ساعت مقرر فرا رسید و عیسی با رسولان خود بر سفره بنشست. آنگاه به ایشان گفت: «اشتیاق بسیار داشتم پیش از رنج کشیدنم، این پسح را با شما بخورم. زیرا به شما می گویم که دیگر از آن نخواهم خورد تا آن هنگام که در پادشاهی خدا تحقق یابد.» پس جامی برگرفت و شکر کرد و گفت: «این را بگیرید و میان خود تقسیم کنید. زیرا به شما می گویم که تا آمدن پادشاهی خدا دیگر از محصول مو نخواهم نوشید.»

الف. اشتیاق بسیار داشتم: این لحظه برای عیسی لحظه بسیار احساسی بود و البته به این دلیل نبود که می خواست از شاگردانش خداحافظی کند بلکه بیشتر به این دلیل بود که زمان تحقق دلیل اصلی آمدن او به زمین فرا رسیده بود: بنیاد عهدی جدید با بشر، براساس فداکاری خودش. این آغاز پایان نبود بلکه ابتدای آغاز بود.

ب. پس جامی برگرفت: در آیات بعدی لوقا به ما می‌گوید عیسی بعد از شام پیاله را برداشت (لوقا ۲۲: ۲۰). به نظر می‌رسد که عیسی قبل و بعد از نان پیاله ‌ای برگرفت. مطابق رسوم شام پسح، این کار، امری غیر معمول بود. به طور معمول چهار پیاله متفاوت شراب در طول شام چشیده می شد.

ج. زیرا به شما می گویم که دیگر از آن نخواهم خورد تا آن هنگام که در پادشاهی خدا تحقق یابد: عیسی هنوز در آسمان پسح را جشن نگرفته است. او منتظر همه پیروانش است تا به نزد او بروند آنگاه با هم شامی عظیم که شام عروسی بره نامیده می‌شود را با هم صرف کنند (مکاشفه ۱۹: ۹). این امر در ملکوت خدا که عیسی منتظر آن است، تحقق می یابد.

۴. آیات (۱۹-۲۰)‌ تفسیر جدید عیسی از پسح و بنای عهد جدید

همچنین نان را برگرفته، شکر کرد و پاره نمود و به آنها داد و گفت: «این بدن من است که برای شما داده می‌شود؛ این را به یاد من به جا آرید.» به همین‌ سان، پس از شام جام را برگرفت و گفت: «این جام، عهد جدید است در خون من، که به‌ خاطر شما ریخته می‌شود.

الف. همچنین نان را برگرفته، شکر کرد و پاره نمود و به آنها داد: وقتی صاحبخانه در پسح، نان را بالا می‌برد، می‌گوید «این نان رنجی است که پدران ما در سرزمین مصر از آن خوردند. هر کسی که گرسنه است بیاید و بخورد؛ هر کسی که نیازمند است بیاید و از شام پسح بخورد.» هر چیزی که در شام پسح خورده می‌شود یک مفهوم نمادین دارد. گیاهان تلخ بیانگر تلخی بردگی هستند. آب شور یادآور اشک­هایی هستند که در زیر فشارهای مصر ریخته شدند. غذای اصلی (بره‌ای که فقط برای اعضای آن خانه قربانی شده است) هیچ سمبلی از عذاب های مصر نبود بلکه قربانی می شد تا خداوند اعضای آن خانه را به خاطر گناهانشان داور نکند.  

یک. پسح ملتی را تشکیل داده بود. قوم برده از اسارت مصر آزاد شده و یک ملت را به وجود آورده بودند. این پسح جدید نیز انسان های جدید به وجود آورد؛ انسان هایی متحد در وجود عیسی مسیح که همه فداکاری او را به خاطر داشته و به او اعتماد می‌کنند.

ب. این بدن من است که برای شما داده می‌شود… این جام، عهد جدید است در خون من: عیسی یک توضیح معمولی از مفهوم هریک از خوراکی ها نداد. او آن خوراک ها را در خودش تفسیر کرد و بر رنج و عذاب اسراییل در مصر تاکید چندانی نداشت ، بلکه بر رنج خودش برای گناه آنان تاکید کرد.

یک. «عبارت این بدن من است، در مراسم سنتی شام پسح وجود نداشت و به عنوان یک رسم جدید تاثیر بسزایی ایجاد کرد. تاثیری که بعد از قیام مسیح مفهوم عمیقی از آن درک شد.» (کارسون)

دو. این رسمی است که کار مسیح را برای ما یادآوری می‌کند. وقتی نان را می ‌خوریم باید به یاد داشته باشیم که عیسی برای نجات ما چطور شکسته شد، شلاق خورد، دست و پاهایش سوراخ شد. وقتی جام شراب را می‌ نوشیم باید به یاد داشته باشیم که خون او، زندگی او بر روی صلیب برای ما ریخته شد.

سه.  به همین طریق می توانیم با عیسی مشارکت داشته باشیم. از آن جایی که کار او باعث شد در حضور خدا پارسا باشیم، پس می توانیم با او بشینیم و شام بخوریم و از این مشارکت لذت ببریم.

ج. این بدن من است که برای شما داده می‌شود… این جام، عهد جدید است در خون من: درک دقیق این کلمات عیسی، باعث ایجاد تناقضاتی در الهیات مسیحیان مختلف شده است.

یک. کلیسای کاتولیک رومی، بر عقیده «تبدیل ماهیت» باور دارد که بر طبق آن، نان و شراب واقعا به بدن و خون مسیح تبدیل می‌شود.

دو. مارتین لوتر بر عقیده «هم ذاتی» باور دارد که مطابق آن ، نان همان نان باقی می‌ ماند و شراب هم شراب و تغییر ماهیت نمی‌دهند. اما براساس ایمان این عناصر در حقیقت همان بدن و خون مسیح هستند. لوتر الهیات کلیسای کاتولیک روم درباره «تبدیل ماهیت» را باور نداشت، اما نظر او با عقیده آنها تفاوت چندانی نداشت.

سه. جان کالوین بر این باور بود که حضور عیسی در نان و شراب حقیقی است اما این یک حضور روحانی است و نه جسمانی. زویینگلی معتقد بود که نان و شراب به طور نمادین، بیانگر حضور بدن و خون عیسی است. هنگامی که اصلاحگران سوییسی در ماربورگ درباره این موضوع با مارتین لوتر به مناظره نشستند،  بحث و جدالهای بسیاری در گرفت. لوتر بر این گونه حضور فیزیکی عیسی تاکید می‌کند و بر این آیه استناد می‌کند «این بدن من است». او بارها و بارها بر این عقیده پافشاری کرد و بر روی پارچه مخمل میز به لاتین نوشت «این بدن من است.» زویینگلی در این باره گفت: «عیسی همچنین گفته است که من تاک هستم و من در هستم. و البته ما منظور او را از این سخنان می دانیم». لوتر در پاسخ گفت: «من نمی‌دانم اما اگر مسیح به من می گفت فضله حیوانات را بخورم، من این کار را می‌کردم زیرا می‌دانم اگر او می‌گوید پس حتما برایم خوب است.» لوتر مصرانه این عقیده را دنبال می‌کرد، زیرا این امر را اعتقاد به سخنان مسیح می‌دانست و به همین دلیل فکر می‌کرد زویینگلی در این موضوع جدی نیست و به نوعی سازش می‌کند. به همین دلیل گفت او از روحی دیگر است. از قضا، بعدها لوتر نوشته‌ های کالوین در مورد شام خداوند (که اساسا همان عقاید زویینگلی بود) را مطالعه کرد و به نظر می‌رسد با آن موافق بود و یا حداقل نظرات کالوین را قبول داشت.

چهار. از دیدگاه کتاب مقدس، می توانیم دریابیم که نان و جام فقط نماد محض نیستند، بلکه عناصری قدرتمند برای ورود و شراکت با چیزهایی است که در پسح جدید بر روی میز شام خداوند دیده می شوند.

پنج. «بگذارید پیروان پاپ و لوتر، هرچه می خواهند بگویند، در اینجا باید به دو عنصر در این تصویر پرداخته شود. جام در اینجا برای ریختن شراب قرار داده شده است و بدین معناست که این است خون من برای عهد جدید ، پس شراب باید نشانه عهد جدید باشد. من نمی‌توانم این موضوع را درک کنم چرا آنها یک تصویر را در این کلمات ببینند که می‌گوید این بدن من است.» (پول)

شش. «موضوعی که حتمی است این است که عیسی از ما می خواد نه تولد، نه زندگی و نه معجزه هایش را بلکه مرگش را فراموش نکرده و گرامی بداریم.  (کارسون)

د. این جام، عهد جدید است در خون من: عیسی به طور قابل توجهی به بنیان گذاری یک عهد جدید اشاره می‌کند. هیچ انسانی نمی‌تواند عهدی جدید بین خدا و بشر بنا کند و فقط عیسی که هم خداوند کامل و هم انسان کامل است، می تواند چنین کاری را به انجام رساند. او اقتدار ایجاد این عهد جدید را دارد و آن را با خون خود مهر کرد همانطور که عهد عتیق با خون مهر شده بود (خروج ۲۴: ۸).

یک. عهد جدید بر تحول درونی متمرکز است که ما را از گناهان پاک می سازد: «از آن رو که تقصیر ایشان را خواهم آمرزید و گناه شان را دیگر به یاد نخواهم آورد» (ارمیا ۳۱: ۳۴). این تحول، کلام و اراده او را در ما قرار می‌دهد: «شریعت خود را در باطن ایشان خواهم نهاد و بر دلشان خواهم نگاشت.» (ارمیا ۳۱: ۳۳). این یک عهدی جدید و رابطه ‌ای نزدیک با خداوند است: «من خدای ایشان خواهم بود و ایشان قوم من خواهند بود.» (ارمیا 33:31).

دو. می توان گفت خون عیسی، این عهد جدید را ممکن ساخت و آن را قطعی کرد. این عهد با حیات خداوند (عیسی) تایید شده است.

۵. آیات (۲۱-۲۳)‌  وای به حال کسی که عیسی را تسلیم دشمن کرد.

اما دست آن کس که قصد تسلیم من دارد، با دست من در سفره است. پسر انسان آن‌ گونه که مقدر است، خواهد رفت. اما وای بر آن کس که او را تسلیم دشمن می‌کند.» آنگاه به پرسش از یکدیگر آغاز کردند که کدام‌ یک چنین خواهد کرد.

الف. اما دست آن کس که قصد تسلیم من دارد، با دست من در سفره است: به نظر می‌رسد وقتی عیسی این سخنان را بیان می‌کند و نان و شراب را به شاگردان می‌دهد، یهودا در آنجا حضور دارد. این یکی از موضوعات مباحثه بین دانش آموزان کتاب مقدس است.

ب. پسر انسان آن ‌گونه که مقدر است، خواهد رفت: بر اساس پیشگویی ها باید به مسیح خیانت می شد (مزامیر ۴۱: ۹). اما با این وجود عیسی می‌گوید وای بر آن کس که او را تسلیم دشمن می‌کند. یهودا هرگز نمی‌توانست ادعا کند که به عیسی در تحقق پیشگویی ها کمک کرده است. او در حضور خدا برای گناهش باید جوابگو باشد و هست.

یک. «این حقیقت که خداوند حتی بر شرارتی که افراد انجام می‌دهند برای انجام اهداف خودش استفاده می‌کند، چیزی از مسئولیت و مجازات آنها کم نمی‌کند.» (موریس)

ج. آنگاه به پرسش از یکدیگر آغاز کردند که کدام ‌یک چنین خواهد کرد: یهودا رازش را مخفی نگه داشته بود زیرا به نظر می‌رسد هیچ یک از شاگردان به او شک نکرده بودند.

بخش دوم: تعالیم نهایی به شاگردان

این تعالیم بی نظیر، باید از هر چهار انجیل جمع آوری شود بخصوص از انجیل یوحنا فصلهای ۱۳ تا ۱۶.

۱. آیات (۲۴-۲۷)‌  تعلیم عیسی درمورد بزرگی

سپس جدالی میانشان در گرفت در این باره که کدام ‌یک از ایشان بزرگتر است. عیسی بدیشان گفت: «پادشاهان دیگر قوم­ها بر ایشان سروری می‌کنند؛ و حاکمانِ ایشان ’ولی‌ نعمت‘ خوانده می شوند. اما شما چنین نباشید. بزرگترین در میان شما باید همچون کوچکترین باشد و رهبر باید همچون خادم باشد. زیرا کدام‌ یک بزرگتر است، آن که بر سفره نشیند یا آن که خدمت کند؟ آیا نه آن که بر سفره نشیند؟ اما من در میان شما همچون خادم هستم.

الف. سپس جدالی میانشان در گرفت در این باره که کدام ‌یک از ایشان بزرگتر است: باعث تاسف است که فکر کنیم عیسی سه سال با این شاگردان زندگی کرد و در هر شرایطی رفتار و شخصیت مسیح را دیدند ولی حالا در آخرین ساعات قبل از خیانت، دستگیری و مصلوب شدن او، آنها مشغول بحث درمورد این بودند که چه کسی از همه بزرگتر است.

یک. به نظر می‌رسد این موضوع، یک موضوع عادی در میان شاگردان بوده باشد که معمولا درمورد آن بحث می‌کردند. (متی ۱۸: ۱، متی ۲۰: ۲۰-۲۶، مرقس ۹: ۳۳- ۳۴، لوقا ۹: ۴۶).

ب. کدام‌ یک از ایشان بزرگتر است: ممکن است تصور کنیم عیسی با اشاره به اینکه او از همه بزرگتر است، باعث به وجود آمدن این بحث در میان آنها شده باشد. اما عیسی با کاری که انجام داد به این سوال آنها پاسخ داد. یوحنا ۱۳: ۳-۵ به ما می‌گوید عیسی بعد از شام، پاهای شاگردان را شست و شاید هنگامی که داشت این کار را انجام می داد درباره بزرگی حقیقی صحبت کرده باشد و شاید هم بعد از انجام این کار.

یک. در حقیقت، صبر و شکیبایی عیسی در اینجا به خوبی دیده می‌شود؛ او با ملایمت و نرمی به اصلاح شاگردانش که در پی نزاع بودند، پرداخت. او آشکارا نکات و تعالیم عظیمی که در ذهن داشت را پیاده می‌کرد و با ملایمت آنها را به شاگردان تعلیم می داد و آنها را اصلاح می‌کرد.

ج. پادشاهان دیگر قوم ها بر ایشان سروری می‌کنند: این دنیا به گونه ‌ای دیگر اقتدار خود را نشان می‌دهد و با روشی متفاوت، از قدرت خود برای بالا بردن خودش استفاده می‌کند. اما عیسی اینطور نبود و البته شاگردانش نیز نباید اینگونه رفتار می‌کردند. در حقیقت بزرگترین باید مانند کوچکترین در میان آنها باشد (کسی که توسط جامعه مورد پذیرش قرار نمی گیرد، حقیر و مظلوم) و کسی که سروری می‌کند باید مانند کسی باشد که خدمت می‌کند.

یک. ایده «ولی نعمت» بودن در حقیقت ایده اعتبار گرفتن است. بسیاری از افراد تنها زمانی حاضر به خدمت می شوند که بتوانند در ازای خدمتی که انجام می‌دهند، اعتبار مناسب کسب کنند.

دو. «در دنیای باستان، سن افراد، یک امتیاز ویژه برای آنها محسوب می شد؛ جوانترین فرد در میان جمع، کوچکترین و کم اهمیت ترین فرد بود.» (موریس)

د. زیرا کدام‌ یک بزرگتر است، آن که بر سفره نشیند یا آن که خدمت کند؟ آیا نه آن که بر سفره نشیند؟: در دیدگاه دنیا، کسی که خدمت می‌شود بزرگتر است. اما عیسی به ما می‌گوید بزرگی در خدمت کردن است نه مورد خدمت قرار گرفتن.

یک. در فرهنگهای دنیایی، معمولا مردم به کسی که اشخاص دیگر به او خدمت می‌کنند، غبطه می‌ خورند. در چین باستان، افراد ثروتمند ناخن­ های خود را بسیار بلند می‌کردند تا نشان دهند مجبور نیستند حتی کارهای خودشان را نیز خودشان انجام دهند. این امر نشان دهنده جایگاه و موقعیت آنها بود.

دو. اما در زندگی ما، بزرگان حقیقی، خدمت کنندگان هستند. اگر رییس جمهور یک ماه مرخصی باشد، شاید کسی نبودش را حس نکند. اما اگر همه رفتگران کشور یک ماه مرخصی باشند، همه ما کمبود آنها را احساس خواهیم کرد. عیسی سعی داشت طرز فکر و اولویتهای ما را اصلاح کند.

ه. اما من در میان شما همچون خادم هستم: در حقیقت زندگی کردن مانند یک خادم، بهترین شیوه زندگی است زیرا که دیگر مجبور نیستیم نگران اعتبار و ارزش خود باشیم؛ دیگر با احساسات زخمی و نا امیدی از توقعات و انتظارات برآورده نشده زندگی نمی کنیم، زیرا همه چیزی که می‌ خواهیم، خدمت کردن است. ما همیشه می توانیم کاری که می‌ خواهیم را انجام دهیم زیرا همیشه می توانیم به نوعی خدمت می کنیم.

یک. منظور عیسی این نبود که اگر شما در جایگاه پایینی خدمت کنید، به طور حتم همیشه جایگاه بالایی بدست خواهید آورد. منظور او این بود که در چشمان خداوند، جایگاه پایین، جایگاهی بالا محسوب می‌شود. «بزرگی حقیقی در خدمت کردن است و نه خدمت شدن و این نشانه واقعی مشارکت با خداوند است.» (مورگان)

دو. سرانجام  عظمت بزرگی خداوند آشکار شد، البته نه در بلندی و درخشانی تخت پادشاهی ابدی،‌ بلکه در عمق و فیضی که در خم شدن او برای بشریت بود و در مرگش بر روی صلیب.  (مورگان)

سه. «شاه شاهان، لقبی برای شکوه و عظمت است اما خادمِ خدمت کنندگان نامی است که خداوند ما زمانی که روی زمین بود، آن را ترجیح داد.» (اسپورجن)

۲. آیات (۲۸-۳۰)  پاداش شاگردی

شما کسانی هستید که در آزمایشهای من در کنارم ایستادید. پس همان ‌گونه که پدرم پادشاهی‌ به من عطا کرد، من نیز به شما عطا می‌ کنم، تا بر سفره من در پادشاهی من بخورید و بیاشامید و بر تختها بنشینید و بر دوازده قبیله اسراییل داوری کنید.

الف. همان ‌گونه که پدرم پادشاهی به من عطا کرد، من نیز به شما عطا می ‌کنم: به این شاگردان، وعده پاداشی خاص داده شد زیرا آنها کسانی بودند که در آزمایشها در کنار عیسی ایستادند. عیسی از حمایتهای آنان قدردانی کرد.

ب. همان‌ گونه که پدرم پادشاهی به من عطا کرد، من نیز به شما عطا می ‌کنم: این شاگردان در حضور خدا جایگاهی خاص خواهند داشت. آنها بر تختها خواهند نشست و بر دوازده قبیله اسراییل داوری خواهند کرد و نام هر یک از آنها بر دوازده ستون عهد جدید نوشته خواهد شد. ( مکاشفه ۲۱: ۱۴)

یک. خادم بودن به این مفهوم نیست که هیچ پاداشی نصیب مان نخواهد شد. اتفاقا کاملا برعکس است. بزرگترین خدمت کنندگان خداوند، بزرگترین پاداش ها را بدست خواهند آورد. اما یک خادم بزرگ نباید برای پاداش خدمت کند بلکه هدف او از خدمت باید جلال خدا باشد.

۳. آیات (۳۱-۳۴)‌ عیسی به پطرس درمورد لغزش هشدار می‌دهد

«ای شمعون، ای شمعون، شیطان اجازه خواست شما را همچون گندم غربال کند. اما من برای تو دعا کردم تا ایمانت تلف نشود. پس چون بازگشتی، برادرانت را استوار بدار.» اما او در پاسخ گفت: «ای سرورم، من آماده‌ ام با تو به زندان بروم و جان بسپارم.» عیسی جواب داد: «پطرس، بدان که امروز پیش از بانگ خروس، سه بار انکار خواهی کرد که مرا می ‌شناسی.»

الف. شیطان اجازه خواست شما را همچون گندم غربال کند: عیسی از جنگ روحانی که در پشت صحنه در حال انجام بود، کاملا آگاهی داشت. بدون شک پطرس از این موضوع غافل بود که شیطان اجازه می خواست آنها را همچون گندم غربال کند. شیطان می خواست به طور کامل پطرس را شکست دهد و نابود کند.

یک. ظاهرا، شیطان می خواست چیزی بیش از آنچه خداوند به او اجازه داده بود بر علیه پطرس انجام دهد. شیطان نمی‌توانست هر کاری که می‌خواهد با پطرس بکند. او باید از خدا اجازه می‌گرفت.

دو. «شیطان امیدوار بود در زمان غربال کردن، همه گندمها پراکنده شوند و هیچ یک باقی نماند که همه آنها (مانند یهودا) همانند  کاه پراکنده شوند.» (گلدنهایز)

ب. اما من برای تو دعا کردم: شیطان نتوانست به طور کامل پطرس را نابود کند. البته این ربطی به پطرس نداشت. بلکه به این دلیل بود عیسی برای او دعا کرده بود.

یک. بسیار جالب و انگیزه بخش است که به یاد داشته باشیم عیسی برای پیروانش دعا می‌کند و از ما در برابر شیطان حفاظت می‌کند (عبرانیان ۷: ۲۵، مکاشفه ۱۲: ۱۰). به طور حتم زمان­های بسیاری وجود داشته که ما در معرض نابودی قرار داشتیم اما عیسی برای ما دعا کرده و از ما حفاظت کرده است.

ج. تا ایمانت تلف نشود: ایمان پطرس ممکن بود برای مدتی  کم شده اما از بین نمی رفت. عیسی ‌دید که ممکن است برای مدتی ایمان او دچار ضعف شود، اما می‌دانست بعد از مدتی او دوباره بازگشت خواهد کرد و نزد عیسی می‌آید.

یک. در زندگی مسیحی ممکن است نا امید شویم اما هرگز نباید ایمانمان تلف شود. اگر به طریقی عیسی را انکار کردیم، آنگاه باید سریع توبه کرده و نزد او بازگشت کنیم.

دو. و وقتی بازگشت کردیم باید بر این موضوع متمرکز باشیم که می خواهیم به دیگران کمک کنیم تا آنها نیز نزد خداوند بازگشت کنند و آنها را قوت ببخشیم. کسانی که بازگشت می‌کنند لزوما به اینکه فقط بر خودشان تمرکز کنند تشویق نمی شوند .بلکه باید به دیگران نیز رسیدگی کنند و آنها را استوار بدارند.

د. ای سرورم، من آماده ‌ام با تو به زندان بروم و جان بسپارم: پطرس در اینجا به طور آگاهانه دروغ نمی‌گوید. بلکه از حقایق و جنگ روحانی که عیسی آن را می ‌دید آگاهی نداشت. پطرس فقط احساساتش در آن لحظه را در نظر گرفت زیرا که او در آن لحظه به شدت احساس شجاعت می‌کرد.

یک. تکیه بر احساسات لحظه ‌ای نمی‌تواند بنیاد محکمی برای تصمیمات باشد. پطرس در آن لحظه به شدت احساس شجاعت می‌کرد، اما خیلی زود وقتی یک دختر خدمتکار او را شناخت، به شدت ترسید و حتی انکار کرد که عیسی را می ‌شناسد.

دو. «گاهی اوقات تحمل بارهای سنگین برای عیسی آسانتر از یک بار سبک است. برخی از ما حاضر هستیم برای عیسی شهید شویم اما حاضر نیستیم در میان همسایگان و آشنایانمان، به ایمانمان عیسی را اعتراف کنیم.» (مک لارن)

ه. پطرس، بدان که امروز پیش از بانگ خروس، سه بار انکار خواهی کرد که مرا می ‌شناسی: عیسی به پطرس حقیقتی در مورد خودش و موقعیتش گفت، البته نه بخاطر اینکه او را نا امید کند بلکه می خواست پطرس بفهمد که حقیقت و جنگی روحانی وجود دارد که او از آن آگاهی ندارد اما عیسی به خوبی آن را می داند.

یک. «آیا بهتر نبود پطرس بداند چقدر ضعیف است؛ آنگاه ممکن بود حقیقتا توبه و بازگشت کند؟» (مایر)

دو. «فیتزمیر این عبارت را به عنوان یک پیشگویی در نظر می گیرد. انکار سه‌ گانه پطرس خیلی زود تا قبل از اینکه خروس دوبار بخواند، انجام شد.» (پیت)

۴. آیات (۳۵-۳۸)  عیسی از شاگردانش می‌خواهد آماده باشند.

سپس از آنها پرسید: «آیا زمانی که شما را بدون کیسه پول و توشه ‌دان و کفش گسیل داشتم، به چیزی محتاج شدید؟» پاسخ دادند: «نه، به هیچ چیز.» پس به آنها گفت: «اما اکنون هر که کیسه یا توشه ‌دان دارد، آن را برگیرد و اگر شمشیر ندارد، جامه خود را فروخته، شمشیری بخرد. زیرا این نوشته باید درباره من تحقق یابد کهاو از خطاکاران محسوب شد. آری، آنچه درباره من نوشته شده، در شرف تحقق است.» شاگردان گفتند: «ای خداوند، بنگر، دو شمشیر داریم.» به ایشان گفت: «کافی است!»

الف. اما اکنون هر که کیسه یا توشه ‌دان دارد، آن را برگیرد: به نظر می‌رسد قصد عیسی این است که بگوید: «اینک زمان آن رسیده که شما را ترک کنم و وقتی از میان شما رفتم آنگاه باید از وسایل رایج برای تدارک و حفاظت خودتان استفاده کنید.» چنین توصیه‌ های کاربردی قبل از این لزومی نداشت ولی اکنون آنها به این توصیه ‌ها نیاز داشتند.

یک. شاگردان برای خدمت فرستاده شدند. اما اکنون دیگر عیسی پیشاپیش آنها نرفت (لوقا ۱۰: ۱-۱۷). اما بعد از اینکه در این خدمت قدم برداشتند به خوبی مورد پذیرش و میزبانی مردم آن شهرها قرار گرفتند. اکنون آنها بدون عیسی با دنیای خصمانه روبرو بودند و باید برای آن آماده می ‌بودند.

ب. زیرا این نوشته باید درباره من تحقق یابد که او از خطاکاران محسوب شد. آری، آنچه درباره من نوشته شده، در شرف تحقق است: عیسی قبلا به شاگردان درمورد طرد و مصلوب شدنش گفته بود (لوقا ۱۷: ۲۵،  ۱۸: ۳۱-۳۳). او در اینجا به آنها گفت که همه آن وقایع به زودی رخ خواهد داد.

ج. آنچه درباره من نوشته شده، در شرف تحقق است: به نظر می ‌رسید مفهوم این جمله چنین است: «همه آن وقایع خیلی زود رخ خواهد داد.»

د. کافی است!: هنگامی که عیسی درباره برداشتن شمشیر سخن می گفت و آنگاه در جواب شاگردان پاسخ داد: کافی است! منظورش این نبود که دو شمشیر برای جنگ با گروهی که برای دستگیری او می آمدند کافی است، بلکه منظورش این بود که دیگر این سخنان کافی است، او با این روش قاطعانه آن بحث را پایان داد.

یک. «وقتی عیسی در پاسخ گفت کافی است! ممکن است این طور به نظر آید که منظورش این بوده است که پیشنهاد شاگردان را تأیید کرده و او نیز موافق است که دو شمشیر برای آن درگیری کافی است. اما وقتی به آیات بعدی توجه می کنیم می‌بینیم که در این متن چنین تفکری کاملا رد شده است.» (پیت)

دو. به نظر می‌رسد شاگردان درک نکرده بودند در چند ساعت آینده چه اتفاقی قرار بود رخ دهد. مسیحیان آینده نیز نتوانستند منظور عیسی را از سخنانی که در اینجا مطرح کرد را درک کنند. «پاپ براساس این متن، آموزه خود را بنا کرد مبنی بر اینکه پاپها علاوه بر حق حکومت روحانی، حق حکومت بشری نیز بر انسان ها دارند. او گفت، منظور عیسی از دو شمشیر، شمشیر روحانی و شمشیر بشری است.» (گلدنهایز)

 

بخش سوم: دعای عیسی در باغ جتسیمانی

۱. آیات (۳۹-۴۲)‌ رنج عیسی در باغ جتسیمانی

سپس عیسی بیرون رفت و بنا‌ به عادت، راهی کوه زیتون شد و شاگردانش نیز از پی او رفتند. چون به آن مکان رسیدند، به ایشان گفت: دعا کنید تا در آزمایش نیفتید. سپس به مسافت پرتاب سنگی از آنها کناره گرفت و زانو زده، چنین دعا کرد: ای پدر، اگر اراده توست، این جام را از من دور کن؛ اما نه خواست من، بلکه اراده تو انجام شود.

الف. سپس عیسی بیرون رفت و بنا‌ به عادت، راهی کوه زیتون شد: در آن هفته، عیسی شب هایش را در آنجا سپری کرده بود (لوقا ۲۱: ۳۷) و حاضر نشد در آن روزها که می‌دانست یهودا ممکن است خیلی راحت او را پیدا کند نیز این عادت خود را انجام ندهد.

ب. دعا کنید تا در آزمایش نیفتید: هنگامی که عیسی در باغ جتسیمانی شروع به دعا کرد  (متی ۲۱: ۳۷، مرقس ۱۴: ۳۲) به شاگردان هشدار داد که باید در دعا باشند. عیسی خودش نیز نیاز داشت به دلیل رنج و عذابی که برایش در راه بود دعا کند تا بتواند با قوت از آن عبور کند. هر یک از شاگردان نیز رنج و مشقت خودشان را خواهند داشت و نیاز داشتند بیشتر دعا کنند تا در آزمایش نیفتند. در غیر اینصورت دچار وسوسه و آزمایش می شدند.

یک. «عبارت در آزمایش افتادن به معنی تسلیم قدرت شیطان شدن و یا توسط قدرت شیطان از پای در آمدن است (لوقا ۲۲: ۴۶، ۱۱: ۴).» (پیت)

ج. زانو زده، چنین دعا کرد: در اینجا روایتی بسیار احساسی  از یک شاهد عینی (یکی از شاگردان) به لوقا گزارش شده است. فقط یک شاهد عینی می‌توانست چنین جزییاتی درباره دعای عیسی را به یاد آورد زیرا که او به مسافت پرتاب سنگی از آنها کناره گرفته بود.

یک. «در آن زمان، حالت رایج برای دعا کردن این بود که افراد در حالت ایستاده دعا می‌کردند. زانو زدن عیسی، شدت درگیری و جنگ او در باغ جتسیمانی را نشان می‌دهد.» (گلدنهایز)

د. ای پدر، اگر اراده توست، این جام را از من دور کن: عیسی اراده پدر را می‌دانست اما باز با این وجود جانش در تقلا بود. این تقلا ناشی از عدم اشتیاق او برای انجام اراده پدر نبود بلکه به این دلیل بود که او به عنوان قربانی گناه قرار بود به زودی مصلوب شود. او قربانی شرایط خارج از کنترل خدا نبود و مانند یک قربانی حیوانی نبود بلکه بر آنچه در حال وقوع بود آگاهی کامل داشت. او با اشتیاق زندگی خودش را تسلیم این هدف کرد.

یک. این موضوع به ما کمک می‌کند تا درک کنیم چرا عیسی از عنصر جام استفاده کرد. در عهد عتیق به طور مکرر، جام یا پیاله، تصویری قدرتمند از خشم و داوری خداوند است.

·      زیرا در دست خداوند جامی است با شرابی قرمز،  پر جوش و آمیخته به چاشنی ها! آن را فرو می ‌ریزد، و شریران زمین، جملگی آن را تا آخرین قطره سرمی کشند. (مزامیر ۷۵: ۸)

·      خویشتن را برانگیز، ای اورشلیم! خویشتن را برانگیز و بر پا بایست، ای تو که جام غضب خداوند را، از دست او نوشیدی، و آن جام سر گیجه ‌آور را، تا به آخر سر کشیدی! (اشعیا ۵۱: ۱۷)

·      یهوه خدای اسراییل به من چنین فرمود: «پیاله شرابِ خشم را از دست من بگیر و آن را به تمامِ قوم­هایی که تو را نزدشان می‌ فرستم، بنوشان. (ارمیا ۲۵: ۱۵)

دو. پیاله یا جام، بیانگر مرگ نیست بلکه بیانگر قضاوت و داوری است. عیسی از مرگ نمی‌ترسید، او وقتی کارش را بر روی صلیب به کمال رساند، خشم و داوری خداوند به دلیل گناه بشر بر روی صلیب بر او آمد تا عدالت و پارسایی خدا از آنِ بشر شود. در حقیقت به عنوان یک انتخاب، جان خودش را داد تا این کار در کمال به پایان رسد.

سه. عیسی به عنوان دشمن خدا بر روی صلیب رفت، قضاوت شد و پیاله خشم خداوند را نوشید به همین دلیل ما دیگر مجبور نیستیم از آن پیاله بنوشیم. نوشیدن از این پیاله منبع بزرگترین زجر عیسی بر روی صلیب بود.

چهار. «من هرگز هراسی ندارم که در کاری که خداوند برای بشر انجام داد، مبالغه کنم. گناه تمامی جهنم درون آن پیاله که خداوند و نجات دهنده ما نوشید، ریخته شده بود.» (اسپورجن)

ه. اما نه خواست من، بلکه اراده تو انجام شود: عیسی در باغ جتسیمانی به نقطه اوج این تصمیم رسید. البته این گونه نبود که او از قبل تصمیم نگرفته بود و اکنون مجبور شد تصمیم خاصی بگیرد. او بر روی تپه جلجتا پیاله خشم خدا را نوشید اما تصمیم نوشیدن آن پیاله از باغ جتسیمانی می‌آید.

یک. مردی بی گناه اول، در باغ عدن با شیطان، گناه، نفس و وسوسه جنگید و شکست خورد او گفت «نه اراده تو بلکه خواست من انجام شود.» این شکست و سقوط همه خلقت را تحت تأثیر قرار داد. مرد بی گناه دوم در باغ دیگری با شیطان، گناه، نفس و وسوسه جنگید و پیروز شد و گفت «اما نه خواست من بلکه اراده تو انجام شود.» و تاثیر کار او همه انسان ها از هر قوم و نژاد را لمس می‌کند.

۲. آیات (۴۳-۴۴) عیسی در این رنج توسط فرشتگان قوت بخشیده شد.

آنگاه فرشته ‌ای از آسمان بر او ظاهر شد و او را تقویت کرد. پس چون در رنجی جانکاه بود، با جدیتی بیشتر دعا کرد، و عرقش همچون قطرات خون بر زمین می ‌چکید.

الف. آنگاه فرشته ‌ای از آسمان بر او ظاهر شد و او را تقویت کرد: در پاسخ دعای عیسی، پدر پیاله را از او برنگرفت، بلکه عیسی را توسط فرشتگان قوت بخشید تا قادر باشد این پیاله را برگیرد و بنوشد.

یک. درستی این دو آیه (لوقا ۲۲: ۴۳-۴۴) در نسخ دستی بسیار مورد بحث قرار گرفته است. برخی از ترجمه ‌های جدید این آیات را درج نکرده اند و معتقدند این آیات در متن اصلی وجود نداشته است. با اینحال «درک این متن به شدت سخت بوده و نمی‌توان هیچ پاسخ قاطعی در آن پیدا کرد.» (پیت)

ب. شاید این فرشتگان کاری را انجام دادند، که شاگردانی که خواب بودند باید انجام می دادند. جان تراپ گفت عیسی این قوت را دریافت کرد «تا نشان دهد او خودش را پایین تر از فرشتگان قرار داده (عبرانیان ۲: ۷) او از فرشته ‌ای که خدمت کننده اش بود، تسلی گرفت.

ب. پس چون در رنجی جانکاه بود، با جدیتی بیشتر دعا کرد: عیسی در رنجی که بود، با جدیتی بیشتر دعا کرد. او به قدری تحت فشار بود که عرقش همچون قطرات خون بر زمین می‌ چکید. لوقا نمی‌گوید که عرق عیسی، خون بود بلکه می‌گوید مانند خون بود، زیرا از منافذ پیشانی او بر زمین ریخت.

یک. «عرق او به قدری فراوان و لبریز بود که مانند خون بر زمین ریخت.»(پیت)

دو. اگرچه  «مواردی وجود داشته است که افراد به دلیل شرایط سخت بدنی یا روانی یا ترس و… عرقشان با خون آمیخته شده است… گاهی اوقات این اتفاق در شرایط فشار روانی رخ می‌دهد و منافذ بدن به قدری باز می‌شود که از آنها خون جاری  شده و به نظر می‌رسد بدن خون عرق کرده است.» (کلارک)

سه. «یک پزشک قدیمی به نام گلن مثالی مطرح می‌کند که در شرایط سخت وحشت، ممکن است عرق رنگی از بدن شخص جاری شود. رنگ این عرق نزدیک به قرمز تیره است و به نظر شبیه خون می‌آید. سازمانهای پزشکی، نمونه ‌های دیگری از این پدیده را گزارش کرده اند.» (اسپورجن)

چهار. با جدیتی بیشتر دعا کرد: «جسم او نیز مانند همه اعصابش خمیده شده بود، او همه توان روح و کلام خود را به کار گرفته بود تا کفاره گناهان و قصورات همه ما را پرداخت کند.» (تراپ)

۳. آیات (۴۵-۴۶)‌ هشدار عیسی به شاگردانش

چون از دعا برخاست و نزد شاگردان بازگشت، دید از فرط اندوه خفته ‌اند. به ایشان گفت: «چرا در خوابید؟ بر خیزید و دعا کنید تا در آزمایش نیفتید.»

الف. دید از فرط اندوه خفته ‌اند: شاگردان بسیار اندوهگین بودند اما به جای آنکه دعا کنند، خوابیده بودند. عیسی آنها را بیدار و تشویق به دعا کرد.

ب. چرا در خوابید؟ بر خیزید و دعا کنید تا در آزمایش نیفتید: آنها پیروان عیسی بودند و اکنون پیروی از او، آنها را در آزمایشهایی قرار می داد که حتی نمی‌توانستند تصور کنند. به همین دلیل عیسی آنها را به دعا تشویق کرد. او به فکر آنها و خوبی ‌شان بود به جای اینکه فکر کند آنها چطور او را انکار می‌کنند.

بخش چهارم: دستگیری و  اتهام عیسی

۱. آیات (۴۷-۵۳) خیانت یهودا و دستگیری عیسی

هنوز سخن می گفت که گروهی از راه رسیدند. یهودا، یکی از آن دوازده تن، آنان را هدایت می‌کرد. او به عیسی نزدیک شد تا وی را ببوسد، اما عیسی به او گفت: «ای یهودا، آیا پسر انسان را با بوسه تسلیم می ‌کنی؟» چون پیروان عیسی دریافتند چه روی می‌دهد، گفتند: «ای سرور ما، شمشیرهای مان را برکشیم؟» و یکی از آنان غلام کاهن اعظم را به شمشیر زد و گوش راستش را برید. اما عیسی گفت: «دست نگاه دارید!» و گوش آن مرد را لمس کرد و شفا داد. سپس خطاب به سران کاهنان و فرماندهان نگهبانان معبد و مشایخی که برای گرفتار کردن او آمده بودند، گفت: «مگر من راهزنم که با چماق و شمشیر به سراغم آمده اید؟ هر روز در معبد با شما بودم، و دست بر من دراز نکردید. اما این ساعتِ شماست و قدرت تاریکی.»

الف. گروهی از راه رسیدند: تعداد آنانی که برای دستگیری عیسی آمده بودند نشان می‌دهد در نظر رهبران مذهبی این یک عملیات خطرناکی بود که باید بدون ریسک شورش و یا شکست انجام می شد.

یک. «بنا به یوحنا ۱۸: ۳ دوازده سرباز رومی نیز همراه این گروه بودند.» (پیت)

دو. فرماندهان نگهبانان معبد نیز در این گروه حضور داشتند (لوقا ۲۲: ۵۲). «فرمانده معبد، همانطور که از نامش مشخص است یک مقام رسمی بود که که مسئول امنیت و نظم معبد بود؛ این فرماندهان معبد که در اینجا به آنها اشاره شده است مسئول دستگیری عیسی بودند.» (بارکلی)

ب. او به عیسی نزدیک شد تا وی را ببوسد: یهودا با گرمی از عیسی استقبال کرد حتی مطابق رسم آن زمان می خواست او را ببوسد. اما این بوسه فقط برای این بود او را به مقاماتی که برای دستگیری او آمده بودند، معرفی کند. به نظر می‌رسد عیسی به قدری ظاهری طبیعی و ساده داشت که لازم بود یهودا او را به طور خاص به آن مقامات نشان دهد تا او را از بقیه تشخیص دهند و یهودا نیز به عنوان نشانه، برای خوش آمد گویی او را بوسید.

یک. «وقتی یک شاگرد، ربی محبوبش را می‌ دید، دست راستش را بر شانه چپ ربی و دست چپش را بر شانه راست او قرار می داد و او را می‌ بوسید. یهودا نیز به عنوان نشان خیانت، عیسی را اینگونه بوسید.» (بارکلی)

ج. ای یهودا، آیا پسر انسان را با بوسه تسلیم می ‌کنی؟: البته عیسی می‌دانست که این خوش آمد گویی گرم، نشانه خیانت است بنابراین از یهودا پرسید: «آیا تو با وجود اینکه همه احساست مرده است، هنوز هم می توانی ببوسی و خیانت کنی؟» یهودا نمونه خوبی از یک وجدان خواب و خشکیده است.

یک. خیانت به عیسی، گناه بسیار وحشتناکی بود و همه مسئولیت این گناه با یهودا بود. با این وجود خداوند، در مشیت خود از این اتفاق به بهترین روش استفاده کرد و عیسی را به دست مخالفانش سپرد.

·      اگر آنها عیسی را در یک درگیری دستگیر می‌کردند و یا اینکه اگر عیسی فرار می‌کرد و پنهان می شد تا زمانی که آنها بتوانند او را پیدا و دستگیر کنند، این امر نشان می داد که عیسی یک قربانی ناخواسته بوده است.

·      اگر عیسی خودش را قرنطینه می‌کرد، آنگاه ممکن بود قتل او یک خودکشی محسوب شود.

·      اگر این واقعه، به طور اتفاقی رخ می داد آنگاه ممکن بود تأثیر آن پیاله ای که نوشید کامل نباشد.

·      «نه، یکی از دوستانش باید به او خیانت می‌کرد تا نهایت آن رنج بر عیسی بیاید و هر موقعیت دیگری نمی‌توانست به این شدت دردآور باشد.» (اسپورجن)

د. یکی از آنان غلام کاهن اعظم را به شمشیر زد و گوش راستش را برید: در یوحنا ۱۸: ۱۰، گفته شده است که شخص ضارب، پطرس بوده است. وقتی پطرس از قدرت شمشیر استفاده کرد فقط توانست گوش یک نفر را قطع کند. اما وقتی از قدرت کلام خدا استفاده کرد توانست قلب­ها را برای جلال خدا بشکافد. (اعمال ۲: ۳۷)

یک. «وقتی کلیسا شمشیر به دست می گیرد، اغلب نمی‌داند چطور از آن استفاده کند و در بیشتر مواقع فرد اشتباه را مورد اصابت قرار می‌دهد.» (مک لارن)

دو. لوقا، با تجربه و دانش پزشکی، توضیح می‌دهد که گوش راست آن شخص قطع شد. تصور کنید پطرس راست دست بود، تنها روشی که می توان در این حالت گوش راست کسی را قطع کرد این است که ضارب از پشت سر به مضروب حمله کند. (البته این امر قطعی نیست که پطرس از پشت سر به آن غلام حمله کرده باشد.)

سه. عیسی به آنها گفت  دست نگاه دارید! و به این طریق این درگیری احمقانه و نادرست را خاتمه بخشید. «او شاگردی را که متوسل به خشونت شد، از این کار بازداشت. ما نیز گاهی باید این کلمات را به کار ببریم و در برابر برخی اشتباهات بایستیم و بگوییم دیگر کافی است!» (پیت)

ه. و گوش آن مرد را لمس کرد و شفا داد: حتی در اینجا، عیسی اشتباهی که شاگردانش مرتکب شدند را جبران کرد. او آسیبی که پطرس وارد کرده بود را شفا داد.

و. اما این ساعت شماست و قدرت تاریکی: عیسی توضیح داد که چرا آنها با سران کاهنان و فرماندهان نگهبانان معبد و مشایخ و تعداد زیادی سرباز برای دستگیری او آمدند. او جنگ به راه نینداخت. زیرا اکنون زمان آن فرا رسیده بود تا کاری که مقرر بود را به انجام رساند (دستگیر شود و به قتل برسد) اما در ظاهر این طور به نظر می‌رسد که زمان آنها بود و نه عیسی.

۲. آیات (۵۴-۶۰)‌  پطرس انکار می‌کند که عیسی را می‌ شناسد.

سپس او را گرفتند و به خانه کاهن اعظم بردند. پطرس دورادور از پی ایشان می رفت. در میانه صحنِ خانه، آتشی روشن بود و جمعی گرد آن نشسته بودند. پطرس نیز در میان آنان بنشست. در این هنگام، کنیزی او را در روشنایی آتش دید و به او خیره شده گفت: «این مرد نیز با او بود.» اما او انکار کرد و گفت: «ای زن، او را نمی‌شناسم.» کمی بعد، کسی دیگر او را دید و گفت: «تو نیز یکی از آنهایی.» پطرس در پاسخ گفت: «ای مرد، من از آنها نیستم.» ساعتی گذشت و کسی دیگر به تاکید گفت: «بی‌ گمان این مرد نیز با او بود، زیرا جلیلی است.» پطرس در پاسخ گفت: «ای مرد، نمی‌دانم چه می‌گویی.» هنوز سخن می گفت که خروس بانگ زد.

الف. پس او را گرفتند و به خانه کاهن اعظم بردند: لوقا جزییاتی درباره این اتفاق در حضور قیافا، کاهن اعظم و جمعیتی که در شورای مشایخ جمع شده بودند، بیان نکرده است (متی ۲۶: ۵۷-۶۸). لوقا بیشتر بر جلسه رسمی که در روشنایی روز به انجام رسید، تمرکز داشت (لوقا ۲۲: ۶۶).

یک. قبل از اینکه عیسی به خانه قیافا وارد شود (کاهن اعظم رسمی) او را به خانه حنا بردند. حنا کاهن اعظم سابق و قدرت پنهانی کاهن اعظم کنونی بود (مطابق ۱۸: ۱۲-۱۴  و یوحنا ۱۸: ۱۹-۲۳).

ب. پطرس دورادور از پی ایشان می رفت: پطرس نگران عیسی بود و می خواست بداند چه اتفاقی برای او رخ می‌دهد. اما با این وجود این شهامت را نداشت در کنار او قرار بگیرد و به او نزدیک شود به همین دلیل دورادور به دنبال آنها می رفت. وجود این فاصله بین پطرس و عیسی، باعث می شد تا کسی متوجه نشود او با عیسی در ارتباط بوده است و وقتی در این رابطه از او سوال شد، اثبات این حقیقت مشکل بود به همین دلیل او توانست انکار کند.

یک. پطرس دورادور از پی ایشان می رفت و بقیه شاگردان فرار کردند. پطرس امیدوار بود پیشگویی عیسی از اینکه او سه بار عیسی را انکار می‌کند اشتباه باشد و پیشگویی مرگ و صلیب نیز هرگز تحقق نیابد.

ج. پطرس نیز در میان آنان بنشست: پطرس در میان خادمین افرادی که عیسی را دستگیر و شکنجه کرده بودند، مکانی گرم اطراف آتش یافت و در کنار آنها نشست و امید داشت بتواند به آنها نزدیک شود. او چون نمی‌خواست به عنوان شاگرد فراری عیسی شناخته شود، با این افراد شروع به معاشرت کرد.

د. اما او انکار کرد: پطرس حداقل به سه روش عیسی را انکار کرد. اول، انکار کرد که حتی عیسی را می ‌شناسد (ای زن، او را نمی‌شناسم) سپس انکار کرد که شاگرد عیسی است (ای مرد، من از آنها نیستم) و در آخر او انکار کرد که اهل جلیل است (ای مرد، نمی‌دانم چه می‌گویی!).

یک. متی ۲۶: ۷۴ می‌گوید پطرس حتی در آخرین مرحله انکارش، شروع به لعن کردن عیسی می‌کند و قسم می خورد. او امید داشت رعایت این فاصله از عیسی مانع شناخت او شود اما این کار بی فایده بود.

۳. آیات (۶۱-۶۲)‌ عیسی به پطرس نگاه می‌کند و او کلام عیسی را به یاد می‌ آورد.

آنگاه خداوند روی گرداند و به پطرس نگاه کرد، و پطرس سخن او را به یاد آورد که گفته بود: «امروز پیش از بانگ خروس، سه بار مرا انکار خواهی کرد.» پس بیرون رفت و به تلخی بگریست.

الف. آنگاه خداوند روی گرداند و به پطرس نگاه کرد: وقتی خروس بانگ برآورد، عیسی از میان جمعیتی که اطرافش بودند به پطرس نگاه کرد. پطرس ناگهان به گناه خودش پی برد. او متوجه شد نه تنها با انکار عیسی گناه کرده است بلکه دچار گناه غرور نیز بوده است زیرا فکر می‌کرد هرگز عیسی را انکار نمی‌کند.

یک. «کلمه یونانی که در اینجا برای  نگاه به کار رفته است به مفهوم نگاهی به همراه علاقه، محبت و نگرانی است.» (لیفلد)

ب. پطرس سخن او را به یاد آورد: متاسفانه او بسیار دیر سخن عیسی را به یاد آورد و دیگر مرتکب گناه شده بود. در آن لحظه تنها واکنش پطرس این بود که به تلخی گریه کند. با این وجود او باز هم به سمت عیسی بازگشت نمود.

یک. خوب است وقتی کسی گرفتار گناه می‌شود با تلخی و پشیمانی گریه کند اما پطرس در آن لحظه هیچ امیدی نداشت. همان طور که عیسی پیشگویی کرده بود پطرس او را انکار کرده بود. اما عیسی مطابق وعده ‌اش برای او دعا کرد تا ایمانش تلف نشود (لوقا ۲۲: ۳۲). پطرس گناه کرد اما در گناه خود باقی نماند.

۴. آیات (۶۳-۶۵)‌ عیسی مورد شکنجه و توهین قرار می گیرد.

آنان که عیسی را در میان داشتند، او را مسخره کرده، می زدند، و چشمان او را بسته، می گفتند: «پیشگویی کن و بگو چه کسی تو را می زند؟» و ناسزاهای بسیار دیگر به او می گفتند.

الف. آنان که عیسی را در میان داشتند، او را مسخره کرده، می زدند: لوقا اقدامات اولیه آنها بر علیه عیسی را ثبت نکرده است. اما مطابق متی ۲۶: ۵۷-۶۸ می دانیم شبانه او را نزد کاهن اعظم، مشایخ و علمای دین محاکمه کردند. لوقا بلافاصله اتفاقات بعد از این محاکمه را ذکر می‌کند. او روایت می‌کند که حاکمان مذهبی، عیسی را زدند و به او توهین کردند.

ب. چشمان او را بسته: عیسی با چشمانی بسته، مجبور به تحمل سیلی‌ ها و مشت ‌ها بود و به شدت درد می ‌کشید. در متی ۲۶: ۶۷ و مرقس ۱۴: ۶۵ ذکر شده است که آب دهان بر او انداختند.

یک. از آن جایی که آنها نمی‌دانستند عیسی حقیقتاً کیست، پس انجام این شکنجه و آزارها نیز موضوع عجیبی از جانب آنها نبود و حتی این کار از نظر خودشان عملی کاملاً درست و بجا بود. زیرا نمی‌توانستند متقاعد شوند که عیسی همان مسیح موعود و پسر خداوند است و فکر می‌کردند او به دروغ ادعای مسیح بودن می‌کند. از طرف دیگر باید به یاد داشته باشیم، نفس انسان با خداوند دشمن است (رومیان ۵: ۱۰، کولسیان ۱: ۲۱). برای مدت طولانی بشر منتظر بود تا به خداوند اهانت کند، او را سیلی بزند و بر صورت خداوند آب دهان بیندازد.

·      قدرت مطلق او باید بسته می شد و جلالش مورد تمسخر قرار می‌گرفت.

·      نیکویی او باید مورد شکنجه، ضرب و شتم و حمله قرار می‌گرفت.

·      علم مطلق او باید کور و نابینا به نظر می ‌رسید.

·      به صورت محبت کامل خداوند باید سیلی و مشت زده می شد.

·      عدالت الهی او باید به مجادله کشیده می شد.

دو. در حالی که همه ماهیت گناهکار انسان آشکار شد، خداوند کار پر جلال خود را به کمال رساند.

 

·      آنها دریافتند که گناه مانند یک بازی است.

·      آنها دریافتند، ظلمت گناه دلنشین و جذاب بود.

·      آنها دریافتند گناه چند برابر می‌شود.

ج. پیش گویی کن و بگو چه کسی تو را می زند؟: اگر عیسی منبع قدرت و اقتدار الهی خود را به کار می‌گرفت می‌توانست به طور دقیق بگوید چه کسی او را مورد ضرب و شتم قرار می‌دهد. همچنین می‌توانست همه چیز را درمورد آن شخص برملا کند. با وجود همه اینها، عیسی نخواست که از منابع قدرت و اقتدار الهی خود استفاده کند و با این وقایع به عنوان یک انسان کامل روبرو شد.

یک. «با وجود اینکه آنها قدرت پیش گویی عیسی را مسخره می‌کردند، در صحنه قبل به خوبی می توانیم این قدرت او را مشاهده کنیم: پطرس به درستی همان طور که عیسی پیش گویی کرده بود، سه بار او را انکار کرد.» (پیت)

دو. هرچند تحمل این سو استفاده ها و شکنجه ‌ها برای عیسی و شاگردانش بسیار دردناک بود، اما برای او بسیار مهم بود که با این اتفاقات روبرو شود.

·      برای او بسیار مهم بود که نشان دهد پاسخ مناسب به نفرت، نفرت بیشتر نیست بلکه محبت است.

·      برای او بسیار مهم بود که اعتماد خودش به خدای پدر را نشان دهد و آشکار سازد که خداوند از او دفاع می‌کند و او نیازی ندارد از خودش دفاع کند.

·      برای او بسیار مهم بود آنانی که مورد شکنجه، سو استفاده و تحقیر قرار می‌گیرند، بدانند می توانند در خداوند که از احساسات و مشکلات آنها آگاه است، امنیت داشته باشند.

سه. «من همچنان او را پیروز می‌دانم. شکنجه دهندگان او نتوانستند او را عصبانی کنند، نتوانستند فیض او را زایل کنند، نتوانستند محبت او را اسیر سازند، نتوانستند کاری کنند که او به خودش فکر کند، نتوانستند کاری کنند که او بگوید نمی‌خواهد برای گناهکاران جان خود را قربانی کند. گناهکارانی که او را مسخره کردند، بر او آب دهان انداختند و او را مورد ضرب و شتم قرار دادند.» (اسپورجن)

۵. آیه (۶۶)‌ دومین محاکمه عیسی در شورای مشایخ

چون صبح شد، شورای مشایخ قوم، یعنی سران کاهنان و علمای دین، تشکیل جلسه دادند و عیسی را به حضور فرا خواندند.

الف. چون صبح شد: عیسی در شبی که به او خیانت شد و در روزی که مصلوب شد، در برابر قاضی ‌های متفاوت چندین بار محاکمه شد. ترتیب این وقایع را می توان اینطور خلاصه کرد.

یک. ابتدا عیسی را به خانه حنا بردند. کاهن اعظم سابق و قدرت پنهان کاهن اعظم کنونی. (یوحنا ۱۸: ۱۲-۱۴، یوحنا ۱۹-۲۳).

دو. سپس عیسی به خانه قیافا، کاهن اعظم کنونی برده شد. در آنجا او در شورای مشایخ به طور شبانه محاکمه شد (متی ۲۶: ۵۷-۶۸) شاهدان دروغین در شورا آورده شدند تا علیه عیسی شهادت دهند و کاهن اعظم خواستار این بود که بداند آیا عیسی واقعا پسر خداست. بنابراین شروع به پرسیدن سوالهایی از او کرد و عیسی پاسخ داد: «تو خود چنین می‌گویی! و به شما می گویم که از این پس پسر انسان را خواهید دید که به دست راست قدرت نشسته، بر ابرهای آسمان می‌آید.» آنگاه کاهن اعظم گریبان خود را چاک زد و گفت: «کفر گفت! دیگر چه نیاز به شاهد است؟ حال که کفر او را شنیدید، حکم شما چیست؟» در پاسخ گفتند: «سزایش مرگ است!» (متی ۲۶: ۶۴-۶۶).

سه. آنگاه شروع به شکنجه و ضرب و شتم عیسی کردند (لوقا ۲۶: ۶۳-۶۵).

چهار. سپس چون صبح شد شورای مشایخ دوباره او را به طور رسمی محاکمه کردند و جزییات این محاکمه در لوقا ۲۲: ۶۶-۷۱ ذکر شده است (همچنین در متی ۲۷: ۱-۲ به آن اشاره شده است.)

ب. شورای مشایخ قوم، یعنی سران کاهنان و علمای دین، تشکیل جلسه دادند و عیسی را به حضور فرا خواندند: این جلسه شورای مشایخ که در روز انجام شد طبق قوانین همان شورا، امری لازم و ضروری بود. زیرا مطابق همان قوانین و ضوابط محاکمه شبانه ‌ای که در متی ۲۶: ۵۷-۶۸ ذکر شده است غیرقانونی بود.

یک. مطابق شریعت یهود، همه محاکمه‌ های مجرمین باید در روز شروع و به پایان رسد. برگزاری این محاکمه دوم برای آنها لازم بود زیر می‌دانستند محاکمه اول (محاکمه اصلی) ارزش قانونی ندارد.

دو. مطابق شریعت یهود، فقط تصمیماتی معتبر بودند که در جلسات رسمی اتخاذ شده بودند. محاکمه اول در خانه قیافا، کاهن اعظم، انجام شد بنابراین آنها یکبار دیگر برای انجام محاکمه رسمی جمع شدند.

سه. مطابق شریعت یهود، پرونده‌های جنایی در ایام پسح قابل رسیدگی نبودند.

چهار. مطابق شریعت یهود، تنها حکم تبرئه در همان روز دادگاه صادر می شد. برای حکم مجازات باید یک شب صبر می‌کردند تا شاید احساس بخشش در روز بعد ایجاد شود.

پنج. مطابق شریعت یهود، همه اتهامات باید توسط دو شاهد تایید شده و این دو شاهد به طور جداگانه و بدون اینکه با یکدیگر در ارتباط باشند، مورد پرس و جو قرار می‌گرفتند.

شش. مطابق شریعت یهود، شاهدین دروغین، متهم می شدند و مجازات آنها، مرگ بود اما شاهدین دروغینی که در محاکمه عیسی شهادت دادند، هیچ وقت مجازات نشدند.

هفت. مطابق شریعت یهود، محاکمه همیشه با آوردن شواهد مبنی بر بی‌ گناهی متهم و رفع اتهامات وارده، شروع می شد؛ اما در محاکمه مسیح این روش انجام نشد.

هشت. «همه این مراحل برای فیض طرح ریزی شده بود و حتی از روایت خلاصه لوقا واضح است که شورای مشایخ وقتی عیسی را محاکمه می‌کردند حتی قوانین و ضوابط خود را نیز به جا نیاوردند.» (بارکلی)

۶. آیات (۶۷-۷۱)‌ بازجویی عیسی در دومین محاکمه در شورای مشایخ.

گفتند: «اگر تو مسیحی، به ما بگو.» پاسخ داد: «اگر بگویم، سخنم را باور نخواهید کرد، و اگر از شما بپرسم، پاسخم نخواهید داد. اما از این پس، پسر انسان به دست راست قدرت خدا خواهد نشست.» همگی گفتند: «پس آیا تو پسر خدایی؟» در پاسخ گفت: «شما خود گفتید که هستم.» پس گفتند: «دیگر چه نیازی به شهادت است؟ خود از زبانش شنیدیم.‌»

الف. «اگر تو مسیحی، به ما بگو.»: آنها می خواستند از خود عیسی بشنوند که ادعا کرده است مسیح است. این بازجویی، کاری ظاهری و نمایشی بود. زیرا آنها در شب گذشته در یک دادگاه غیر رسمی عیسی را محاکمه کرده بودند (متی ۲۶: ۵۷-۶۸) و همین سوالات را از او پرسیده بودند (متی ۲۶: ۶۳).

ب. پاسخ داد: «اگر بگویم، سخنم را باور نخواهید کرد: در شرایطی که عیسی در آن قرار داشت یعنی شرایطی که قبلا محاکمه شده و حکم صادر شده بود، این دادگاه فقط یک نمایش بود. این پاسخ، یک پاسخ کامل بود. آنها وانمود کردند که با فکری بدون تعصب به او گوش می‌دهند و با نیت درست این سوالات را از او می ‌پرسند. در حالی که اینطور نبود. آنها فقط وانمود می‌کردند.

ج. اما از این پس، پسر انسان به دست راست قدرت خدا خواهد نشست: این همان پاسخ اساسی بود که عیسی در محاکمه قبلی خود به کاهن اعظم گفت (متی ۲۶: ۶۴). عیسی به آنها هشدار داد با اینکه اکنون او در دادگاه آنها نشسته و آنها او را محاکمه می‌کنند، اما روزی فرا خواهد رسید که او بر مسند داوری خواهد نشست و آنها را محاکمه خواهد کرد. و آن داوری بسیار متفاوت و سخت تر خواهد بود.

یک. از این پس: «از این پس! از این پس! وقتی آن زمان فرا رسد، عیسی چطور دشمنانش را مغلوب می سازد! در آن زمان قیافا کجا خواهد بود؟ آیا در آن زمان نیز خداوند را در صحبت کردن تسلیم می‌کند؟ اکنون، ای کاهنان، سرهای پرغرور خود را بالا ببرید! بر ضد او سخن بگویید و حکم کنید! قربانی شما، آنجا بر روی ابرها نشسته است. بازهم بر او کفر بگویید و به او اهانت کنید و او را محکوم کنید. اما در آن زمان قیافا کجا خواهد بود؟ او پنهان شده است و التماس می‌کند کوه­ها او را محو سازند!» (اسپورجن)

دو. قدرت خدا: «قدرت، نامی است که یهودیان برای اجتناب از به کار بردن نام مقدس خدا، از آن استفاده می‌کردند (شاید یکی از اتهامات عیسی به کفر گویی به دلیل به کار بردن این نام برای اشاره به خودش بوده است، البته او دقیقا به جرم کفر گویی متهم شد، متی ۲۶: ۶۵)» (فرانس)

د. دیگر چه نیازی به شهادت است؟: در این دادگاه روزانه، آنها تلاش نمی‌کردند تا شهادتی علیه عیسی بیابند، زیرا شاهدین در دادگاه شبانه آنها را نا امید کرده بودند (متی ۲۶: ۵۹-۶۰). بنابراین آنها در دادگاه روز از آوردن شاهدین اجتناب کردند.