Search
Close this search box.

فصل به فصل، آیه به آیه، استفاده آسان و همیشه رایگان!

لوقا ۱۱.‌ تعالیم و هشدارهای عیسی

بخش اول: تعلیم دعا

۱. آیه (۱) درخواستی از طرف شاگردان: ای سرور ما، دعا کردن را به ما بیاموز.

روزی عیسی در مکانی دعا می‌کرد. چون فارغ شد، یکی از شاگردانش به او گفت: «ای سرور ما، دعا کردن را به ما بیاموز، همان ‌گونه که یحیی به شاگردانش آموخت.»

الف. روزی عیسی در مکانی دعا می‌کرد: عیسی مطابق عادتش مشغول دعا بود وقتی فارغ شد، شاگردان از او درخواستی کردند (شاگردان صبر کردند دعای عیسی تمام شود). آنها ایستاده بودند و او را تماشا می‌کردند و قدرت دعای او را می‌ دیدند، تا دعایش به پایان رسید.

ب. ای سرور ما، دعا کردن را به ما بیاموز: در دعا کردن عیسی چیزی بود که آنها را وادار کرد که بپرسند چگونه می توانند مانند عیسی دعا کنند. در دعای مسیح کشش خاصی بود و طوری که او دعا می‌کرد نشاندهنده رابطه اش با خدای پدر بود.

یک. حتی یاران عیسی نیاز داشتند که او دعا کردن را به آنها یاد دهد. دعا بقدری ساده است که حتی یک بچه کوچک هم می ‌تواند دعا کند. اما در عین حال بقدری هم بزرگ است که می توان گفت قدرتمند ترین مردان خدا هم به طور حقیقی به دعا کردن تسلط ندارند.

دو.  «در دعاست که وعده‌ ها، آمدن ملکوت و جلال خدا برای مکاشفه کاملش در انتظار تحقق هستند. عیسی هرگز به شاگردانش تعلیم نداد چطور موعظه کنند. اما طرز دعا کردن را به آنها تعلیم داد. او درباره اینکه برای موعظه خوب به چه چیزی نیاز دارند، زیاد سخن نگفت. اما بیشتر درمورد دعای نیکو و موثر صحبت کرد. دانستن چگونگی صحبت به خدا، بیش از چیزی است که درمورد صحبت با مردم می‌‌‌‌دانیم. در صحبت با مردم قدرتی وجود ندارد اما در صحبت با خدا، قدرت او مقدم است.» (موری)

ج. ای سرور ما، دعا کردن را به ما بیاموز: به طور مستقیم می ‌توان گفت درخواست آنها یاد گرفتن طرز دعا نبود، بلکه دعا کردن بود. بزرگترین مشکل ما این نیست که به یک تکنیک خاص برا دعا کردن تسلط پیدا کنیم (اگرچه این امر ممکن است مفید باشد). بزرگترین نیاز ما این است که چگونه به سادگی دعا کنیم و هرچه بیشتر دعا کنیم.

یک. همانطور که بعدها پولس رسول در رساله افسسیان ۶: ۱۸ می نویسد: «و در همه وقت، با همه نوع دعا و تمنا، در روح دعا کنید و برای همین بیدار و هوشیار باشید و پیوسته با پایداری برای همه مقدسین دعا کنید.»

دو. ظاهرا  یحیای تعمید دهنده به شاگردانش چیزهایی در مورد دعا آموخته بود اما شاگردان عیسی می‌خواستند از معلمشان بیشتر بیاموزند.

۲. آیات (۲-۴) الگوی دعا

به ایشان گفت: «هرگاه دعا می ‌کنید، بگویید: ای پدر، نام تو مقدس باد، پادشاهی تو بیاید،

اراده تو چنانکه در آسمان انجام می‌شود، بر زمین نیز به انجام رسد. نان روزانه ما را هر روز به ما عطا فرما. گناهان ما را ببخش، زیرا ما نیز همه قرضداران خود را می ‌بخشیم. و ما را در آزمایش میاور.»

الف. هر گاه دعا می‌ کنید، بگویید: عیسی قبلا نیز در شرایطی دیگر این دعای اصولی را تعلیم داده بود (متی۶: ۹-۱۳). در حقیقت تکرار این موضوع در اینجا، اهمیت آن را نشان می‌دهد. این حقیقت که او دقیقا دعا را به همان شکلی که در متی ذکر شده است دوباره در اینجا تکرار نکرد، نشان می‌دهد که این دعا نباید به عنوان یک رسم مذهبی یا  فرمول جادویی مورد استفاده قرار بگیرد.

یک. این دعا به دلیل سادگی و کوتاهی اش قابل توجه است. قدرت شگفت انگیز این دعا در سادگی آن است. ربی‌ ها اینطور می ‌گویند: «هر چقدر دعا طولانی ‌تر باشد، بیشتر شنیده می‌شود.» و «هر چقدر صالحان دعایشان را طولانی ‌تر کنند، دعای آنها بیشتر شنیده می‌شود.» یک دعای معروف یهودی اینطور شروع می‌شود: «نام او مقدس، مبارک، پر جلال، متعالی، ستوده، مکرم باد.»

دو. وقتی سعی می‌ کنیم با کلمات بسیار مان خدا  را تحت تاثیر قرار دهیم، در حقیقت این که خدا، پدری مهربان و درعین حال مقدس است را انکار می کنیم. ما باید مطابق کتاب جامعه ۵: ۲ رفتار کنیم  «زیرا خدا در آسمان است و تو بر زمینی. پس سخنانت اندک باشد.»

ب. ای پدر: این روش دعا به ما نشان می‌دهد که در به حضور خدا به عنوان پدر رویم. این دعا مشخص می‌کند که به چه کسی دعا می کنیم. وقتی در دعا به یاد می ‌آوریم که او پدر آسمانی ماست، در حقیقت رابطه و جایگاه ویژه ‌ای که در حضور او داریم را به یاد می‌ آوریم. برای یهودیانِ آن زمان بسیار غیرعادی بود که خدا را پدر بخوانند زیرا این نام بسیار صمیمی و نزدیک به نظر می‌آید.

یک. «هیچ گواه و مدرکی وجود ندارد که نشان دهد قبل از عیسی، کسی خدا را به این نام خوانده باشد.» (کارسون)

دو.  خداوند قادر مطلق بر جهان است. او خدای خالق، خدای پادشاه است و روزی همه چیز را داوری خواهد کرد اما با وجود همه اینها او برای ما پدر است.

سه. او پدر ماست، اما پدر آسمانی ماست. وقتی می‌گوییم «پدر آسمانی»، قدوسیت و جلال خدا را به یاد می‌ آوریم. او پدر ماست اما پدری است آسمانی. وقتی می‌گوییم «ای پدر ما که در آسمانی» در حقیقت می‌گوییم:

·      او خدای عظیم و پادشاه است: «ای یهوه، خدای پدران ما، آیا تو در آسمان خدا نیستی؟ تو بر تمامی ممالکِ قوم­ها فرمان می‌ رانی. قدرت و توانایی در دست توست و کسی را یارای ایستادگی در برابر تو نیست.» (دوم تواریخ ۲۰: ۶)

·      خدای ما در آسمان است، او هرآنچه را که بخواهد، به انجام می ‌رساند. (مزامیر ۱۱۵: ۳)

·      خداوند در معبد مقدس خویش است. خداوند بر تخت خود در آسمان است. چشمان او می ‌نگرد، پلکهای او بنی ‌آدم را می ‌آزماید (مزامیر ۱۱: ۴).

چهار. این دعایی است که بر اجتماع  تاکید دارد. عیسی گفت «ای پدر ما» و نگفت «ای پدرم». «تمام این دعا، اجتماعی است. ضمیر مفرد در این دعا وجود ندارد. انسان به حضور خدا می‌رود و سپس مانند عضوی از یک خانواده بزرگ دعا می‌کند.» (مورگان)

ج. نام تو مقدس باد: مقدس به معنی جدا شده، است. هیچ کس مانند خدا نیست و او کاملا منحصر بفرد است. نه به عنوان یک شخص بهتر یا قهرمان. نام، به معنی همه شخصیت خداست، همه وجود او، مقدس است.

یک. «نام، در دوران باستان، بیش از چیزی بود که ما امروزه آن را درک می ‌کنیم. نام، همه شخصیت شخص را نشان می ‌داد و همه چیز را درمورد آن شخص بیان می‌کرد.» (موریس)

د. نام تو مقدس باد، پادشاهی تو بیاید. اراده تو چنان که در آسمان انجام می‌شود، بر زمین نیز به انجام رسد: این گونه دعا به ما اشتیاق برای جلال خدا را نشان می‌دهد. نام، ملکوت و اراده او باید اولویت نخست ما باشد.

یک. هر کسی می‌خواهد از شهرت و نام خودش محافظت کند. ولی ما باید در برابر تمایل به محافظت و ارتقا خود مقاومت کنیم و نام، اراده و ملکوت خدا را در اولویت قرار دهیم. این امر نشان می‌دهد که دعا وسیله ‌ای برای دریافت خواسته هایمان از خدا نیست. بلکه طریقی است که اراده خدا در ما و در دنیای اطرافمان به انجام می‌رسد.

دو. عیسی از ما می‌خواهد که با این اشتیاق دعا کنیم که اراده خدا بر زمین انجام شود. در آسمان هیچ نا اطاعتی و هیچ مانعی در برابر اراده خدا وجود ندارد. اما بر روی زمین بی ‌اطاعتی و موانع بسیار در برابر اراده او وجود دارد. شهروندان ملکوت عیسی خواهند دید که اراده او مانند آسمان بر روی زمین انجام خواهد شد.

سه. ممکن است کسی در حالات و شرایط مختلف بگوید «اراده تو انجام شود» ولی این سخن را از روی نارضایتی و اعتقاد به جبری بودن سرنوشت بگوید: «تو به هر حال اراده‌ ات را انجام خواهی داد و من هم هیچ کاری نمی‌توانم کنم. اراده تو انجام می‌شود اما من آن را نمی‌خواهم.» و یا ممکن است این سخن را با قلبی پر از محبت و اعتماد بگوید: «اراده ‌ات انجام شود، زیرا می‌دانم بهترین است. هر جا که نمی‌توانم اراده ‌ات را بپذیرم یا قبول کنم مرا تغییر بده.»

چهار. «او که این دعا را به ما تعلیم داد، خودش آن را تا بی حدترین مفهوم به کار ‌برد. وقتی که عرق خون از پیشانی ‌اش جاری شد. وقتی که همه ترسها و اضطرابهای بشر بر او لرزه انداخت، او با اراده پدر مخالفت نکرد بلکه سرش را پایین آورد و با درد گفت «نه به خواست من بلکه به اراده تو» (اسپورجن)

پنج. ممکن است کسی بگوید چرا خدا از ما می‌خواهد دعا کنیم که اراده او انجام شود، مگر خودش قادر نیست اراده‌ اش را به انجام رساند؟ خدا قادر است بدون دعا و عمل ما اراده ‌اش را انجام دهد ولی او ما را دعوت به شراکت می‌کند تا با دعا، اعمال و قلبمان با او همکاری کنم و در انجام اراده او بر زمین سهیم باشیم.

شش. «در آسمان همه با شادی و به طور کامل از اراده خدا اطاعت می‌کنند، بدون هیچ نشانی از بی‌ ایمانی. ایمانداران نیز باید دعا کنند که چنین شرایطی بر زمین چیره شود.» (گلدنهایز)

هفت. برخی، تثلیث را در این درخواستها می ‌بینند. پدر، منشا همه قدوسیت هاست. عیسی ملکوت خدا را بر ما می ‌آورد و روح القدس اراده خدا را درون ما و میان ما به انجام می‌ رساند.

هشت. برخی نیز سه چیز مهم را در این سه درخواست می ‌بینند. دعا کردن به پدر، مستلزم ایمان است زیرا کسی که نزد خدا می‌آید باید به وجود او ایمان داشته باشد. دعای پادشاهی تو بیاید مستلزم امید است زیرا باید اطمینان داشته باشیم که پادشاهی او در کمال می‌آید. دعای اراده تو به انجام رسد مستلزم محبت است. زیرا محبت مشوق ما برای اطاعت اراده کامل خداست.

ه. نان روزانه ما را هر روز به ما عطا فرما: این طرز دعا به ما نشان می‌دهد که باید آزادانه نیاز هایمان را نزد خدا ببریم. اراده او شامل تدارک برای نیازهای روزانه ما، بخشش و قوت در رویارویی با آزمایشها نیز می‌شود.

یک. وقتی عیسی درباره نان صحبت می‌کند، منظورش نان حقیقی است و به مفهوم تامین نیازهای روزانه می ‌باشد. اولین اساتید الهیات، این کلمه را یک تمثیل می‌دانستند. زیرا نمی‌توانستند تصور کنند عیسی در چنین دعای بزرگی از یک موضوع روزمره مانند نان سخن بگوید. بنابراین می ‌گفتند نان، اشاره به مراسم عشای ربانی دارد. برخی هم تصور می‌کردند به خود عیسای مسیح به عنوان نان حیات اشاره دارد. برخی هم فکر می‌کردند به کلام خدا به عنوان نان روزانه اشاره دارد. کلوین به درستی درباره چنین تعابیری گفت «این افراد نمی‌توانند اشتیاق خدا را به امور روزمره ببینند» این طرز فکر کاملا پوچ و بی ‌معنی است. خداوند به امور هر روزه ما اهمیت می‌دهد و ما هم باید برای این امر دعا کنیم.

دو .با این وجود این دعا برای نان روزانه است نه انباری از نان. «این دعایی است برای نیازهایمان، نه زیاده‌خواهی هایمان. تدارک برای یک روز است و انعکاسی از سبک زندگی بسیاری از کارگران قرن اول است که روزانه دستمزد می‌گرفتند و اگر کسی برای چند روز بیمار می ‌شد آنگاه زندگی ‌اش بسیار سخت می ‌شد.» (کارسون)

و. گناهان ما را ببخش، زیرا ما نیز همه قرضداران خود را می ‌بخشیم: همانطور که به نان روزانه نیاز داریم، به بخشش روزانه نیز نیاز داریم. اما اغلب اوقات نیاز به غذا را بیشتر احساس می ‌کنیم، ولی به هرحال نیاز به بخشش یک نیاز واقعی است؛ خواه آن را احساس کنیم خواه احساس نکنیم.

یک. «همانطور که نان، اولین نیاز جسم است، بخشش نیز اولین نیاز روح است.» (موری)

دو. عیسی از گناهان به عنوان قرض یاد می‌کند. شخص گناهکار، به خدا مقروض است. «قرض در اینجا به مفهوم گناه به کار رفته است و از آنجایی که گناهان ما بسیار است، اینجا به عنوان قرض خوانده شده است. خدا انسان را آفرید تا در جلال او زندگی کند و به او یک قانون داد تا در آن قدم بردارد و اگر برای جلال خدا کاری انجام ندهد آنگاه عدالت الهی باعث می‌شود به خدا مقروض شود.» (کلارک)

سه. زیرا ما نیز می‌ بخشیم: شخصی که بخشیده شده است، خودش نیز دیگران را می‌ بخشد.

ز. ما را در آزمایش میاور: به طور لغوی این عبارت به معنی امتحان است و لزوما همیشه به معنی وسوسه برای انجام گناه و شرارت نیست. خداوند وعده داده است که ما را از آزمایشهایی که بیش از توانمان است، حفظ کند (اول قرنتیان ۱۰: ۱۳).

یک. «خدا کسی را با بدی وسوسه نمی‌کند (یعقوب ۱: ۱۳) بلکه اجازه می‌دهد فرزندانش از دوره آزمایشها عبور کنند. شاگردان از ضعف خودشان آگاه هستند و نباید منتظر چنین آزمایشهایی باشند. آنها باید دعا کنند تا در معرض موقعیتهایی که آسیب پذیر هستند قرار نگیرند.» (فرانس)

دو. «کسی که دعا می‌کند خداوند او را در آزمایش نیاورد ولی بعد خودش به سمت وسوسه و آزمایش می‌رود، در حضور خدا دروغگو است. بسیار شرم آور است که شخصی دعا کند «ما را در آزمایش میاور» اما به مکانهای تفریحی که اصول غیر اخلاقی در آنجا حاکم است برود.» (اسپورجن)

سه. اگر واقعا دعا می‌ کنیم که «ما را در آزمایش میاور» خودمان نیز باید به دور از وسوسه و آزمایش زندگی کنیم. به این معنی که:

·      هرگز به قدرت خودمان مغرور نشویم.

·      هرگز مشتاق آزمایش نباشیم.

·      هرگز به سمت وسوسه نرویم.

·      هرگز باعث لغزش دیگران نشویم.

ح. اندرو موری از این دعا به عنوان «کلاس دعا» یاد می‌کند و با محوریت این موضوع، کتابی تحت عنوان «با مسیح در کلاس دعا» نوشته است. او در این کتاب دعای جالبی را برای شاگردان جدید کلاس دعای عیسی می ‌نویسد:

 ای خداوند متبارک! که در دعا ساکن هستی، به من یاد بده چطور دعا کنم، یاد بده چطور در دعا زندگی کنم. تو دوست داری در دعا مرا در جلال آسمانت شریک کنی، پس باید بدون وقفه دعا کنم و مانند یک کاهن همیشه در حضور تو بایستم.

 خداوند عیسی! امروز نام مرا در میان کسانی که اعتراف می‌کنند نمی ‌دانند چطور باید دعا کنند ثبت کن و به طور خاص از تو می‌خواهم طرز دعا را به من تعلیم دهی. ای خداوند! به من یاد بده در این تعلیم صبور باشم و با تو منتظر بمانم تا در دستان تو پرورش یابم. کمک کن تا به نادانی خود پی ببرم و نیازم را به قدرت دعا و روح القدس که روح دعا است احساس کنم، کمک کن تا افکاری را که به من می‌ گویند همه چیز را می‌دانم از خودم دور کنم. مرا بر روی زانوهایم بیاور، مرا تعلیم پذیر و فقیر در روح بساز.

ای خداوند مرا با این اطمینان پر ساز که با معلمی همچون تو، طرز دعا را یاد می‌ گیرم. در این اطمینان که به تو عیسی به عنوان یک معلم دارم، می‌دانم که تو همیشه به پدر دعا می‌ کنی و با دعاهایت بر کلیسا و بر این جهان حکمرانی می ‌کنی. پس از هیچ چیزی نمی ‌ترسم، بیشتر از آن چیزی که نیاز دارم اسرار دعا در جهان را بدانم، تو برایم آشکار می ‌سازی. تو به من یاد می‌ دهی که چطور در ایمان قوی باشیم و خدا را جلال دهم.

ای خداوند متبارک! تو نمی ‌گذاری شاگردت که به تو اعتماد کرده، شرمنده شود. مر از فیض خودت نا امید نمی‌ کنی بلکه با فیضت شرم مرا می ‌پوشانی. آمین.

 

۳. آیات (۵-۸) با دلیری و ایستادگی دعا کنید

سپس به ایشان گفت: «کیست از شما که دوستی داشته باشد، و نیمه‌ شب نزد وی برود و بگوید: ای دوست، سه عدد نان به من قرض بده، زیرا یکی از دوستانم از سفر رسیده و چیزی ندارم تا پیش او بگذارم.  و او از درون خانه جواب دهد: زحمتم مده. در قفل است، و فرزندانم با من در بسترند. نمی‌توانم از جای بر خیزم و چیزی به تو بدهم. به شما می ‌گویم، حتی اگر از روی دوستی این کار را نکند، اگر مدتی در بزنید در اثر پافشاری شما بر خواهد خواست و هرچه بخواهید با شما خواهد  داد.

الف. کیست از شما که دوستی داشته باشد، و نیمه‌ شب نزد وی برود: طبق رسوم آن زمان، همه اعضای خانواده با یکدیگر در یک خانه که فقط شامل یک اتاق بود زندگی می‌کردند. در یک سوی خانه، قسمتی از کف خانه، بلندتر از سطح زمین بود و همه اعضای خانواده آنجا می ‌خوابیدند. پایین روی زمین، حیوانات آنها مانند گاو، گوسفند، بز و… می ‌خوابیدند. امکان نداشت کسی بدون ایجاد مزاحمت برای همه اهل خانه بتواند وارد خانه شود.

ب. در اثر پافشاری شما بر خواهد خواست و هرچه بخواهید با شما خواهد  داد: این مرد جسارت بسیاری به خرج داده که توانسته این چنین بی ‌شرمانه، نیمه شب به در خانه دوستش برود و از او نان درخواست کند. این امر نشان می‌دهد که او واقعا نان می ‌خواسته و به آن احتیاج داشته است.

یک. خدا اغلب منتظر ایستادگی غیورانه ما در دعا می‌ ماند. البته نباید تصور کنیم خدا تمایلی ندارد و باید با اصرار او را ترغیب کنیم. ایستادگی ما خدا را تغییر نمی‌دهد بلکه ما را تغییر می‌دهد و درونمان قلبی با اشتیاق برای آن چیزی که خدا می‌خواهد، شکل می‌ گیرد.

۴. آیات (۹-۱۳)‌  با اعتماد به نفس کودکانه دعا کنید

«پس به شما می ‌گویم، بخواهید تا به شما داده شود. بجویید که خواهید یافت. بکوبید که در به رویتان گشوده خواهد شد. زیرا هر که بخواهد، به دست آورد. و هر که بجوید، یابد. و هر که بکوبد، در به رویش گشوده شود. کدام ‌یک از شما پدران، اگر پسرش از او ماهی بخواهد، ماری بدو می‌ بخشد؟ یا اگر تخم‌ مرغ بخواهد، عقربی به او عطا می‌کند؟ حال اگر شما با همه بد سیرتی‌ تان می‌ دانید که باید به فرزندان خود هدایای نیکو بدهید، چقدر بیشتر پدر آسمانی شما روح ‌القدس را به هر که از او بخواهد، عطا خواهد فرمود.»

الف. بخواهید تا به شما داده شود. بجویید که خواهید یافت؛ بکوبید که در به رویتان گشوده خواهد شد:  در این آیه به ما گفته شده است که از خواستن، جوییدن و کوبیدن دست نکشیم. «هر سه فعلی که در اینجا به کار برده شده است، استمراری هستند: عیسی درباره کاری که انجام می‌شود و سپس تمام می‌شود صحبت نمی‌کند بلکه او درباره استمرار و تکرار صحبت می‌کند.» (موریس)

یک. این توصیفات درباره جدیت و شدت صحبت می‌کنند. بیشتر مواقع دعا های ما فقط آرزو هایی هستند که به آسمان بلند می‌شوند و دعای واقعی نیستند.

ب. کدام‌ یک از شما پدران، اگر پسرش از او ماهی بخواهد، ماری بدو می ‌بخشد؟ هر پدر انسانی دوست دارد که به فرزندانش برکت دهد و اگر فرزندش چیزی نیکو از او درخواست کند او به فرزندش در پاسخ این درخواست چیز شرارت ‌آمیزی نمی‌دهد. اگر ما باوجود اینکه انسان هستیم اینگونه رفتار می ‌کنیم، چقدر بیشتر خداوند با چیزهایی نیکو به ما پاسخ خواهد داد. حتی باوجود اینکه گاهی اوقات اینطور به نظر نمی‌رسد.

 

بخش دوم: عیسی به اتهام همکاری با شیطان و درخواست آیات، پاسخی حکیمانه می‌دهد.

۱. آیات (۱۴-۱۶)  برخی عیسی را به همکاری با شیطان متهم می‌کنند. برخی دیگر هم از او تقاضای اشاره کردند.

عیسی دیوی  لال را از کسی بیرون می‌کرد. چون دیو بیرون رفت، مرد لال توانست سخن بگوید و مردم در شگفت شدند. اما برخی گفتند: «او دیوها را به یاری رییس دیوها، بیرون می‌کند.» دیگران نیز به قصد آزمودن او، خواستار آیتی آسمانی شدند.

الف. عیسی دیوی لال را از کسی بیرون می‌کرد: یهودیان در زمان عیسی، جن ‌گیرهایی داشتند که کار اخراج ارواح پلید و دیوها را فقط آنها انجام می ‌دادند. آنها باور داشتند که باید دیو را مجبور کنند نام خودش را فاش کند در غیر اینصورت هیچ اقتداری بر آن دیو نداشتند و نمی‌توانستند آن را اخراج کنند.

ب. چون دیو بیرون رفت، مرد لال توانست سخن بگوید و مردم در شگفت شدند: بنابر دلیلی که در بالا ذکر کردیم، وقتی عیسی آن دیو را اخراج کرد، مردم شگفت زده شدند. بر طبق باور یهودیان زمان عیسی، این دیو امکان نداشت که از آن مرد اخراج شود زیرا آن مرد را لال کرده بود و او نمی‌توانست سخن بگوید و نام دیو را فاش سازد.

ج. اما برخی گفتند: «او دیوها را به یاری رییس دیوها، بیرون می‌کند.»: وقتی مردم این کار بزرگ را دیدند، دو واکنش مختلف نسبت به عیسی نشان دادند. برخی کار عیسی را به شیطان نسبت دادند ( رییس دیوها) و برخی برای اینکه بتوانند او را باور کنند، خواستار دیدن معجزات بیشتری شدند (دیگران نیز به قصد آزمودن او، خواستار آیتی آسمانی شدند).

یک.  رییس دیوها نام سختی برای تحلیل است. شاید از کلمه مشابه به معنی «خدای مگسها» گرفته شده باشد. این یک اتهام سنگین بود. «طبیعی است که افراد وقتی نمی‌توانند به مخالفتی صادقانه متوسل شوند، شروع به تهمت زدن می‌کنند.» (بارکلی)

۲. آیات (۱۷-۱۹) پاسخ عیسی به کسانی که او را متهم به همکار با شیطان کردند.

او افکار آنان را درک کرد و به ایشان گفت: «هر حکومتی که بر ضد خود تجزیه شود، نابود خواهد شد، و هر خانه ‌ای که بر ضد خود تجزیه شود، فرو خواهد ریخت. اگر شیطان نیز بر ضد خود تجزیه شود، چگونه حکومتش پا برجا مانَد؟ زیرا می‌گویید من دیوها را به یاری شیطان بیرون می ‌رانم. اگر من به یاری شیطان، دیوها را بیرون می ‌رانم، شاگردان شما به یاریِ که آنها را بیرون می‌کنند؟ پس این سوال از آنها بپرسید.

الف. او افکار آنان را درک کرد: شاید عیسی در اینجا، یکی از عطایای روح ‌القدس را آشکار می‌ سازد که پولس بعدها از آن به عنوان کلام علم یاد می‌کند (اول قرنتیان ۱۲: ۸). شاید هم عیسی از طریق تجربه و بصیرت افکار آنها را درک کرد. نکته اینجاست که عیسی بدون دسترسی به امتیاز ویژه الهی ‌اش به افکار آنها پی برد.

ب. هر حکومتی که بر ضد خود تجزیه شود، نابود خواهد شد: عیسی خیلی منطقی پاسخ داد که اگر او در گروه شیطان باشد و بر علیه شیطان کار کند آنگاه جنگ داخلی در پادشاهی شیطان رخ خواهد داد و حکومت او از بین خواهد رفت. نکته اینجاست که شیطان کاری علیه خودش انجام نمی‌دهد و کسانی که به عیسی اتهام زده بودند باید پاسخ می ‌دادند که شیطان چگونه از این کار عیسی نفع می‌برد.

یک. «او گفت، شیطان شریر است اما احمق نیست.» (بروس). «شیاطین هر چقدر هم اشتباه کنند، اما با یکدیگر درگیر نمی‌شوند.» (اسپورجن)

ج. اگر من به یاری شیطان دیوها را بیرون می ‌رانم، شاگردان شما به یاریِ که آنها را بیرون می‌کنند؟: عیسی می‌دانست که درآن زمان، رهبران یهود خودشان، کسانی را دارند که ارواح را اخراج می‌کنند. تهمت زنندگانِ او آیا می‌توانستند به آنها نیز همین گونه تهمت بزنند؟

۳. آیات (۲۰-۲۳)‌ عیسی اقتدارش را بر هر نیروی شیطانی اعلام کرد.

اما اگر من به انگشت خدا دیوها را بیرون می ‌رانم، یقین بدانید که پادشاهی خدا به شما رسیده است. هر گاه مردی نیرومند و مسلح از خانه خود پاسداری کند، اموالش در امان خواهد بود. اما چون کسی نیرومندتر از او بر وی یورش برد و چیره شود، سلاحی را که آن مرد بدان توکل دارد از او گرفته، غنیمت را تقسیم خواهد کرد. هرکه با من نیست، بر ضد من است، و هر که با من جمع نکند، پراکنده سازد.

الف. اما اگر من به انگشت خدا دیوها را بیرون می ‌رانم، یقین بدانید که پادشاهی خدا به شما رسیده است: عیسی با این سخنان به اتهامی که در رابطه با شراکت با دیوها به او زده شده بود، پاسخ داد. او گفت: «من زیر دست شیطان نیستم بلکه از او بسیار قدرتمندترم.»

یک. وقتی عیسی گفت «اگر من … دیوها را بیرون می‌ رانم.» هیچ گونه شک و تردیدی در سخن او وجود نداشت. طبق گفته پیت با وجود کلمه «اگر» در این جمله، می ‌توان اطمینان و اعتماد را در این سخن مشاهده کرد. پیت این جمله را اینطور بیان می‌کند «پس، زمانی که من با انگشت خدا دیوها را بیرون می‌ کنم، بدانید پادشاهی خدا بر شما آمده است.» (پیت)

ب. اما چون کسی نیرومند تر از او بر وی یورش برد و چیره شود: در تصویری که عیسی از آن استفاده می‌کند، شیطان، همان مرد نیرومند است که از متعلقات و دارایی‌ هایش حفاظت می‌کند. خدمت عیسی، هم در اخراج روح پلید از مرد دیوزده لال و هم در سطح وسیعتر، همان مرد نیرومندتری است که این مرد نیرومند را شکست می‌دهد.

ج. اما چون کسی نیرومند تر از او بر وی یورش برد: عیسی، شخص نیرومندتر است (شیطان، شخص نیرومند در لوقا ۱۱: ۲۱ است). در آیات مختلف عیسی درمورد خدمت خودش در شکست شیطان صحبت می‌کند:

یک. بر وی یورش برد: عیسی درگیر جنگ با شیطان است، حتی در قلمروی شیطان و به خاطر چیزهایی که به نظر می‌رسد به شیطان تعلق دارد (مانند جنگ بر سر اشخاص دیو زده).

دو. و چیره شود: عیسی به سادگی شخص نیرومند را شکست می‌دهد و این امر نشان می‌دهد که او از شیطان نیرومندتر است. عیسی آشکار می ‌سازد که او آن شخص نیرومندتری است که شخص نیرومند نمی‌تواند بر او چیره شود. پیغام او از این مثال این بود «من تحت قدرت شیطان نیستم بلکه با اخراج ارواح شریر از افراد دیو زده ثابت می ‌کنم، از او قدرتمندترم.»

سه. سلاحی را که آن مرد بدان توکل دارد از او گرفته: عیسی نه تنها به نفع ما شیطان را شکست داد بلکه او را خلع سلاح نیز کرد. همانطور که در کولسیان ۲: ۱۵ می‌گوید «و ریاستها و قدرتها را خلع سلاح کرده، در نظر همگان رسوا ساخت و به وسیله صلیب بر آنها پیروز شد.»

چهار. غنیمت را تقسیم خواهد کرد: شیطان هرگز نمی‌تواند غنیمتهای جنگی را که در پیروزی ‌های لحظه‌ای خود بدست می ‌آورد حفظ کند و یا از آنها لذت ببرد. پیروزی عیسی بر شخص نیرومند، یک پیروزی کامل است. عیسی به هر جان و حیاتی که از پادشاهی شیطان پس می‌ گیرد، نگاه می‌کند و می‌گوید «من در یک زمان، یک حیات را از پادشاهی شیطان غارت کردم.» در زندگی ما هیچ چیزی وجود ندارد که مجبور باشد در پادشاهی شیطان بماند. کسی که شخص نیرومند را می ‌بندد و غنیمت او را تقسیم می‌کند، خداوندِ زنده و قیام کرده ما است.

د. هرکه با من نیست، بر ضد من است، و هر که با من جمع نکند، پراکنده سازد: حال که یقین داریم عیسی از شیطان نیرومندتر است، پس این حقیقت نیز وجود دارد که هر شخصی در زندگی خود با این تصمیم روبرو می‌شود: می‌خواهم با چه کسی باشم؟ آیا می‌خواهم با عیسی باشم یا بر ضد او؟ آیا می‌خواهم برای عیسی کار کنم یا بر ضد او؟

یک. «در جنگ با نیروهای تاریکی، جایی برای بی‌ طرف بودن وجود ندارد.» (گلدنهایز)

دو. در این جنگ، تصمیم نگرفتن، خودش نوعی تصمیم محسوب می‌شود. هیچ جایی برای خنثی و بی‌ طرف بودن وجود ندارد، ما یا با عیسی هستیم یا بر ضد او. هیچ منطقه امن و محافظت شده ‌ای برای بی‌ طرفی وجود ندارد.

سه. اگر شیطان، شخص نیرومند باشد و عیسی شخص نیرومندتر، پس دو نیروی قوی با یکدیگر درگیر هستند و سعی دارند در این جنگ پیروز شوند. ما به طور عمد یا غیر عمد، در ارتش یکی از این دو نیروی قدرتمند قرار می ‌گیریم.

۴. آیات (۲۴-۲۶)  توضیحات بیشتر عیسی درباره ارواح ناپاک

«هنگامی که روح پلید از کسی بیرون می‌آید، به مکانهای خشک و بایر می‌رود تا جایی برای استراحت بیاید. اما چون نمی‌ یابد با خود می‌گوید: به خانه ‌ای که از آن آمدم باز می‌ گردم.» اما چون به آنجا می‌رسد و خانه را رُفته و آراسته می ‌بیند، می‌رود و هفت روح بدتر از خود را نیز می‌ آورد، و همگی داخل می‌شوند و در آنجا سکونت می‌ گزینند. در نتیجه، سرانجامِ آن شخص بدتر از حالت نخست او می‌شود.

الف. هنگامی که روح پلید از کسی بیرون می‌آید: این تصویر شخصی است که از دیوها آزاد شده اما از روح خدا پر نشده است. تصویری شخصی است که سعی می‌کند خنثی و بی‌ طرف باشد. این اشخاص می‌ گویند به شیطان تعلق ندارند البته به عیسی هم تعلق ندارند. عیسی به ما نشان می‌دهد چنین امری غیرممکن است.

ب. به خانه‌ ای که از آن آمدم باز می‌ گردم: ظاهرا مکانهای خالی برای دیوها یک فرصت خوب به شمار می‌رود. بنابر دلایلی آنها می‌ خواهند در بدنها، ساکن شوند. می ‌توانیم تصور کنیم این همان دلیلی است که یک شخص جنایتکار، می‌خواهد اسلحه داشته باشد. بدن نیز اسلحه ‌ای است که دیوها برای حمله علیه خداوند می‌توانند از آن استفاده کنند.

یک. «احتمالا این خانه از چیزی پر نشده بود. در متن لوقا  ۱۱: ۲۵ به نظر می‌رسد که چون آن خانه خالی بود، دیوها توانستند بازگردند و دوباره آنجا را اشغال کنند.» (پیت)

ج. سرانجام آن شخص بدتر از حالت نخست او می‌شود: عیسی در اینجا نشان می‌دهد شخصی که از دیوها آزاد می‌شود اگر زندگی‌ اش از عیسی پر نشود، خطر بزرگی در کمین اوست. سرانجام او از قبل بدتر می‌شود.

یک. قلب انسان ماهیت جاذب دارد که باید از چیزی پر شود. اگر قلب ما خالی از شرارت باشد اما از عیسی و نیکویی او نیز خالی باشد، شرارت بازمیگردد و آن را تصاحب می‌کند و وضعیت ما از قبل بدتر می‌شود.

دو. بنابراین در پاسخ به آنانی که عیسی را متهم کردند که با قدرت شیطان اینگونه کارها را انجام می‌دهد، عیسی به آنها می‌گوید که او نیامده که فقط با شیطان و ارواحش بجنگد بلکه آمده تا نیکویی خداوند را به قلبهای ما بیاورد. او نیامد که فقط خانه را خالی کند، بلکه تا آنجا را با خودش پر کند.

۵. آیات (۲۷-۲۸) عیسی برکت حقیقی را آشکار کرد

هنگامی‌ که عیسی این سخنان را می‌ گفت، زنی از میان جمعیت به بانگ بلند گفت: «خوشا به حال زنی که تو را زاییده و به تو شیر داد.» اما عیسی در پاسخ گفت: «خوشا به حال آنان که کلام خدا را می‌ شنوند و آن را به جا می ‌آورند.»

الف. خوشا به حال زنی که تو را زاییده:  به نظر می‌رسد این یک فریاد خود جوش از زنی در میان جمعیت بود که می‌خواست عیسی و خانواده او را تجلیل کند. مفهومی که در این جمله دیده می‌شود این است که «عیسی تو بسیار  فوق ‌العاده هستی  و مادر تو باید زن مبارکی باشد.»

ب. خوشا به حال آنان که کلام خدا را می‌ شنوند و آن را به جا می ‌آورند: عیسی  با وجود حفظ احترام و اکرام مادرش، به ارتباط مهمتر و بزرگتری بین خودش و کسانی که کلامش را می ‌شنوند و انجام می‌دهند، اشاره می‌کند. این رابطه یک ارتباط مبارک تر و مهمتر با عیسی است حتی بیشتر از ارتباط مادر و فرزندی.

یک. این سخن عیسی، بی احترامی و تحقیر مریم نبود، بلکه مبارک خواندن کسی است که کلام خدا را می ‌شنود و انجام می‌دهد. چنین شخصی در جایگاه مبارکی است. «شاگردان مسیح در شنیدن کلام او، از مریم که او را بدنیا آورده بود، مبارک تر بودند.»(تراپ)

۶. آیات (۲۹-۳۲)  پاسخ عیسی به آنانی که درخواست نشانه‌ ای از او داشتند.

چون بر شمار جمعیت افزوده می‌ شد، عیسی گفت: «این نسل، نسلی است بس شرارت ‌پیشه. خواستار آیتی هستند! اما آیتی به ایشان داده نخواهد شد جز آیت یونس. زیرا همان ‌گونه که یونس آیتی بود برای مردم نینوا، پسر انسان نیز برای این نسل آیتی خواهد بود. در روز داوری، ملکه جنوب با این نسل بر خواهد خاست و محکومشان خواهد کرد،. زیرا او از آن سوی دنیا آمد تا حکمت سلیمان را بشنود. و حال آنکه کسی بزرگتر از سلیمان اینجاست. مردم نینوا در روز داوری با این نسل بر خواهند خاست و محکومشان خواهند کرد. زیرا آنها در اثر موعظه یونس توبه کردند، و حال آنکه کسی بزرگتر از یونس اینجاست.

الف. این نسل، نسلی است بس شرارت ‌پیشه. خواستار آیتی هستند!: عیسی این سخنان را به آن جمعیت عظیم می‌گوید. او آنها را برای تمایل شان به جستجو و نشانه‌ های عجیب غریب سرزنش می‌کند. عیسی اشاره می‌کند، کسی مبارک است که کلام خدا را می‌ شنود و از آن اطاعت می‌کند و این با شخصی که در جستجوی نشانه است، در تضاد است.

یک. طبق گفته ویلیام بارکلی، تقریبا پانزده سال بعد از اینکه عیسی روی زمین زندگی می‌کرد، شخصی به نام تئوداس از میان یهودیان برخاست و ادعا کرد مسیح موعود است. او با این وعده که می‌ تواند رود اردن را به دو نیم بشکافد، مردم را متقاعد کرد که از او پیروی کنند. او تلاش کرد این کار را انجام دهد اما موفق نشد. دولت روم به شدت با این شخص برخورد کرد. اما او می‌دانست مردم خواستار دیدن چنین نشانه ‌ها و آیاتی هستند. عیسی به ما می‌گوید شنیدن و به جا آوردن کلام خدا مهم تر از نشانه ‌ها و آیات است.

دو. از قضا عیسی نشانه ‌های بسیار مهم و قابل توجهی به آنها داده بود اما آن نشانه ‌ها چیزی نبودند که آنها می ‌خواستند ببینند. آنان می ‌خواستند نشانه ‌هایی از قبیل رهبری نظامی برای مقاومت و استقلال سیاسی قوم اسراییل در برابر اشغالگران رومی را ببینند.

سه. عیسی درخواست آنها برای آیات را محکوم کرد. مخصوصا وقتی معجزات و آیات بیشماری در برابر دیدگان آنها به انجام رسانده بود. برای عیسی بسیار آسان بود تا با انجام معجزات قدرتمند، قلب شکاکان و مظنونین را تغییر دهد اما آنها به اندازه کافی آیات و معجزات دیده بودند.

ب.  اما آیتی به ایشان داده نخواهد شد جز آیت یونس: عیسی می‌گوید که داستان یونس یک معجزه بود و او نیز نشانه ‌ای مشابه آن به قومش خواهد داد. یونس برای فروکش کردن خشم خدا بر مردم، جانش را داد اما مرگ نتوانست او را در خود نگه دارد و بعد از سه روز و سه شب اسارت، زنده و آزاد شد (یونس ۱-۲ ).

یک. این همان نشانه‌ ای است که عیسی وعده می‌دهد. عیسی خودش آن نشانه بود، هم برای نسل آن زمان و هم برای ما. عیسی خود معجزه است، باید به او ایمان داشته باشیم نه به معجزه.

ج. در روز داوری، ملکه جنوب با این نسل بر خواهد خاست و محکومشان خواهد کرد: در اول پادشاهان فصل 10 می ‌خوانیم ملکه جنوب نزد سلیمان رفت. او وقتی کار عظیم خدا را از طریق سلیمان دید، شروع به ستایش خدای اسراییل کرد. او نگفت، «آیات بیشتری به من بده ، آنگاه تو را باور می کنم.»

یک. ملکه جنوب  از آن سوی دنیا آمد تا حکمت سلیمان را بشنود. ملکه جنوب با آن سختی برای شنیدن کلام خدا آمد و این امر  باید باعث شرم ما ‌شود. افرادی که از عیسی درخواست آیت داشتند، کار او را دقیقا در مقابل چشمان خود دیده بودند ولی ایمان نیاورده بودند.

دو. این امر واضح است که: ملکه جنوب و مردم نینوا، غیر یهودی و بت پرست بودند اما با این حال قلبشان نسبت به نشانه‌ های خدا بازتر از مردم مذهبی زمان عیسی بود زیرا آنها کار خدا را که دقیقا در برابر چشمانشان انجام می ‌شد، نمی ‌پذیرفتند و باور نمی‌کردند.

سه. «در حقیقت مردم نینوا و ملکه صبا، فرستادگان خدا را پذیرفتند اما شنوندگان عیسی، خودِ خداوند را هم نپذیرفتند.» (پیت)

د. حال آنکه کسی بزرگتر از سلیمان اینجاست: سلیمان پسر داوود بود و یکی از بزرگترین القاب مسیحی عیسی،  «پسر داوود» بود. عیسی بسیار بزرگتر از پسر داوود یعنی سلیمان بود. 

یک. عیسی باز هم با اعلام عظمت خودش ما را تحت تاثیر قرار می‌دهد. او قاطعانه در برابر این رهبران مذهبی ایستاد و با شجاعت اعلام کرد از ثروتمند ترین و حکیم ترین پادشاهی که قوم یهود تا آن زمان به خود دیده است، بزرگتر است. با این حال به نظر می‌رسد این جسارت عیسی بسیار شایسته و به جا می‌ باشد.

د. و حال آنکه کسی بزرگتر از یونس اینجاست: عیسی به طور مکرر توجهات را به گذشته معطوف می‌کرد. او بزرگتر از تمام انبیای گذشته بود و هست: او باید مرکز ایمان و اعتماد قومش باشد. نور عظیمتر او، مسٔولیت بزرگی برای شنوندگانش می ‌آورد.

یک. آدام کلارک  در چندین مورد برتری عیسی نسبت به یونس را بیان می‌کند.

·      «عیسی که به یهودیان موعظه می‌کرد، در ماهیت، شخصیت و خدمت بسیار عظیمتر از یونس بود.»

·      «یونس در نینوا فقط برای مدت چهل روز مردم را به توبه دعوت و موعظه می‌کرد. ولی عیسی به مدت چند سال در میان یهودیان موعظه می‌کرد.»

·      «یونس برای اقتدار بخشیدن به موعظه ‌اش هیچ معجزه‌ ای نمی‌توانست انجام دهد. اما عیسی هر روز، در هر جایی که می ‌رفت معجزات عظیم و مختلفی به انجام می‌ رسانید.»

·      « با این حال مردم یهود توبه نکردند ولی مردم نینوا توبه کردند.»

بخش سوم: هشدار عیسی به ریا کاران

۱. آیات (۳۳-۳۶) عیسی درمورد تاریکی درون هشدار می‌دهد.

«هیچ ‌کس چراغ را بر نمی ‌افروزد تا آن را پنهان کند یا زیر کاسه‌ ای بنهد، بلکه چراغ را بر چراغدان می ‌گذارند تا هر که داخل شود روشنایی را ببیند. چشم تو، چراغ بدن توست. اگر چشمت سالم باشد، تمام وجودت روشن خواهد بود. اما اگر چشمت فاسد باشد، تمام وجودت را تاریکی فرا خواهد گرفت. پس به ‌هوش باش مبادا نوری که در توست، تاریکی باشد. چرا که اگر تمام وجودت روشن باشد و هیچ جزیی از آن تاریک نباشد، آنگاه همچون زمانی که نور چراغ بر تو می ‌تابد، به ‌تمامی در روشنایی خواهی بود.»

الف. هیچ ‌کس چراغ را بر نمی‌ افروزد تا آن را پنهان کند یا زیر کاسه ‌ای بنهد، بلکه چراغ را بر چراغدان می ‌گذارند: همان طور که چراغ افروخته می‌شود تا همه جا را روشن سازد و همگان می‌ توانند از نور آن استفاده کنند، به همین طریق کلام و کار خدا نیز باید افروخته شود تا همه بتوانند از آن استفاده کنند. با این حال وقتی عیسی کلام و کارهایش را بر می ‌افروخت، مردم مذهبی آن زمان، این نور را نپذیرفتند.

یک. عیسی این مثال را برای موضوعات قبلی هم به کار برد (او از این طریق به کسانی که فکر می‌کردند معجزات او کار شیطان است و همچنین به کسانی که خواستار آیات بیشتر بودند پاسخ می‌دهد) و هم برای موضوعی که قصد گفتن اش را دارد (او همچنین با این مثال درباره ریا کاری هشدار می‌دهد).

دو. برخی نور او را دیدند. اما برخی این نور را ندیدند و برخی هم فکر کردند این نور به اندازه کافی روشن نیست و خواستار نور بیشتر شدند. «خداوندمان در پاسخ این افراد، به تابیدن مداوم نور خود ادامه داد. او هرگز از تابیدن دست بر نداشت و مانند یک چراغ سعی داشت نورش دیده شود.» (اسپورجن)

ب. چشم تو، چراغ بدن توست: همانطور که چشم ناسالم، شخص را کور می‌کند به همین طریق قلب ناسالم نیز شخص را از نظر روحانی کور می‌کند. شخصی که معجزات عیسی را به شیطان نسبت می‌دهد و یا کارهایی که عیسی درست در مقابل چشمان او انجام می‌دهد را نمی ‌بیند و یا شخصی که مانند یک ریاکار زندگی می‌کند، از نظر روحانی حتما شخص کوری است.

یک. وقتی شخصی در تاریکی زندگی می‌کند، احتمالا دو دلیل برای این کار او وجود دارد، یا هیچ منبع نوری ندارد و یا درونش تاریک است  یعنی نمی‌تواند نور را تشخیص دهد. وقتی عیسی هشدار داد به‌ هوش باش مبادا نوری که در توست، تاریکی باشد، در حقیقت نسبت به تاریکی درونی هشدار می‌دهد.

دو. «ما از طریق زندگی و شخصیت، از طریق هر آنچه که وجود ما را شکل داده، از طریق همه گناهان پنهانی، از طریق همه جنگهایی که داشتیم و در آنها پیروز شدیم یا شکست خوردیم، می‌بینیم.» (موریسن)

سه. «اگر شخصی عیسی را نمی ‌بیند به این دلیل نیست که او خودش را در تاریکی پنهان کرده است بلکه به این دلیل است که چشمان او کور شده است.» (اسپورجن)

چهار. «اگر هر یک از خوانندگان من اینطور است که می ‌تواند یک نجار را ببیند اما نمی‌تواند خداوند را ببیند، باید از آنها این سوال را بپرسم و بخواهم با صداقت و آرامش پاسخ دهند: شما چه نوع زندگیی در پیش گرفته ‌اید؟» (اسپورجن)

پنج. اگر شخصی درونش تاریک است، این تاریکی مانع می‌شود که نور عیسی را ببیند و این موضوع ربطی به چگونگی تابش و جلال عیسی ندارد. زیرا مشکل در قلب آن شخص است که نمی‌تواند نور عیسی را ببیند. «شخصی که بینایی ندارد مانند کسی است که خورشید ندارد و در زندگی او نوری وجود ندارد.» (اسپورجن)

شش. «آیا در فکر فرو نمی ‌روید وقتی تصور می‌ کنید خداوندمان با غیرت دستهایش را بالا برده و می‌گوید: پس اگر نوری که در توست ظلمت باشد، چه ظلمت عظیمی‌خواهد بود! اگر چیزی که باید تو را هدایت کند باعث گمراهی‌ تو شود، پس چقدر گمراه خواهی بود! اگر بهترین عضو تو، فاسد گردد، پس چقدر فاسد خواهی بود!» (اسپورجن)

ج. چه اگر تمام وجودت روشن باشد و هیچ جزیی از آن تاریک نباشد: وقتی نور کلام خدا می ‌تابد آنگاه کلام و کار عیسی درک می‌شود. آنگاه شخص دیگر در کوری روحانی به سر نخواهد برد.

یک. «او در دانه خردل، ملکوت دید؛ در یک زن فاحشه، زنی با ایمان و پرستنده دید؛ در شمعون، صخره‌ای محکم دید و در پسران رعد، غیرت دید. او شهروندی آسمان را در یک کودک دید. بدن شکسته شده ‌اش را در یک تکه نان، خون مقدسش را در یک جام شراب دید و هرگز دیگر دیدگاهی این چنین تکرار نشد زیرا ذاتی مانند عیسی دیگر تکرار نشد.» (موریسن)

۲. آیات (۳۷-۴۱)‌  عیسی، فریسیان را به دلیل توجه به مسایل ظاهری سرزنش می‌کند.

چون عیسی سخنان خود را به پایان رسانید، یکی از فریسیان او را به صرف غذا دعوت کرد. پس به خانه او رفت و بنشست. اما فریسی چون دید که عیسی دستهایش را پیش از غذا نشست، تعجب کرد. آنگاه خداوند خطاب به او گفت: «شما فریسیان بیرونِ پیاله و بشقاب را پاک می ‌کنید، اما از درون آکنده از طمع و خباثت هستید. ای نادانان! آیا آن که بیرون را آفرید، درون را نیز نیافرید؟ پس از آنچه در درون است صدقه دهید تا همه چیز برایتان پاک باشد.

الف. پس به خانه او رفت و بنشست: عیسی با وجود آن که مخالفتها و تضادهای بسیاری را از جانب رهبران مذهبی تجربه می‌کرد اما از آنها متنفر نبود. او دعوت شخص فریسی را پذیرفت و به خانه او رفت و با او غذا خورد.

یک. طبق سخنانی که عیسی در خانه او بیان کرد امکان دارد فریسی از دعوت او پشیمان شده باشد.

ب. اما فریسی چون دید که عیسی دستهایش را پیش از غذا نشست، تعجب کرد: عیسی در شرایط غیر بهداشتی نبود و نمی‌خواست با شستن دستهایش از آداب مهم و ضروری سنت یهود که بسیاری از یهودیان مذهبی آن را انجام می ‌دادند، پیروی کند.

یک. «این امر در نظر این شخص فریسی گناه بسیار بزرگی به نظر می‌رسد، گناهی مانند ارتکاب زنا.» (تراپ)

دو. بارکلی شرح می‌دهد که این آداب سنتی شستشو به قدری مهم و خاص بود که برای این منظور، آب را در ظروف سنگی مخصوصی نگه می ‌داشتند زیرا ممکن بود آب معمولی نجس باشد. در به جا آوردن این نوع آداب شستشو، شخص با یک دست ظرف کوچکی را با آب پر می‌کرد. سپس  آب را بر روی دست دیگر از نوک انگشتان تا مچ می ‌ریخت سپس با مالیدن مشت همان دست، بر کف دستی که آب را روی آن ریخته ، دستها را می ‌شست آنگاه دوباره بر روی دستها آب می ‌ریخت اما این بار از مچ دست به سمت نوک انگشتان.

سه. یک یهودی سختگیر واقعی این آداب را نه تنها قبل از غذا انجام می ‌داد بلکه بین هر قسمت از غذا، آداب شستشو را تکرار می‌کرد. ربی ‌ها درمورد بجا آوردن این رسم بسیار جدی بودند و می ‌گفتند خوردن نان با دستهای شسته نشده مانند خوردن مدفوع سگ است. یک شخص ربی در بجا آوردن این رسم غفلت ورزید و همین امر باعث شد تا توسط جامعه یهود طرد شود. ربی دیگری که توسط رومیها دستگیر شده بود و در زندان به سر می‌برد، از آبی که در جیره غذایی‌ اش بود، بجای نوشیدن آب، انجام آداب شستشو از آن استفاده کرد و بعد از مدتی از شدت تشنگی درگذشت. اما در میان یهودیان به عنوان یک قهرمان از او یاد می ‌شد.

چهار. اگر این رهبران مذهبی به همان اندازه که نگران تمیزی دستهایشان بودند، نگران تمیزی و پاکی قلب هایشان نیز بودند، آنگاه بیشتر مردان خدا محسوب می ‌شدند. ما اغلب می‌ خواهیم به پاکی خودمان به طور آیینی و تشریفاتی نگاه کنیم به جای آنکه این پاکی و تقدس را در قربانی خداوند ببینیم.

ج. شما فریسیان بیرون پیاله و بشقاب را پاک می ‌کنید، اما از درون آکنده از طمع و خباثت هستید:  فریسیان با ملاحظه بسیاری اصول ظاهری عدالت را بجای می ‌آوردند اما به اصل و درون آن اهمیت نمی‌‌دادند. آنها نادان بودند زیرا سعی می‌کردند ظاهر پاکی داشته باشند در حالی که درونشان آلوده بود.

۳. آیات (۴۲-۴۴)‌  وای به حال علمای دین و فریسیان

 «وای بر شما ای فریسیان! شما از نعناع و سُداب و هر گونه سبزی  یک دهم می ‌دهید، اما عدالت را نادیده می‌ گیرید و از محبت خدا غافلید. اینها را می‌بایست به جای می‌ آوردید و آنها را نیز فراموش نمی‌کردید. وای بر شما ای فریسیان! زیرا دوست دارید در بهترین جای کنیسه ‌ها بنشینید و مردم در کوچه و بازار شما را سلام گویند. وای بر شما! زیرا همچون گورهایی ناپیدا هستید که مردم ندانسته بر آنها راه می‌ روند.»

الف. وای بر شما… وای بر شما… وای بر شما: عیسی با جدیت و خشونت در اینجا سخن می‌گوید اما لحن او هرگز زبان آزردگی شخصی نیست. بلکه یک هشدار و داوری الهی است. به نظر می‌رسد او در اینجا با ادبیات و لحن انبیای عهد عتیق سخن می‌گوید (اشعیا ۵: ۸-۲۳ ، حبقوق ۲: ۹-۱۶).

ب. شما از نعناع و سُداب و هر گونه سبزی یک دهم می ‌دهید، اما عدالت را نادیده می ‌گیرید و از محبت خدا غافلید: باوجود اینکه یک دهمهای آنها دقیق و قابل توجه بود، اما ریاکارانه بود. زیرا باعث می ‌شد آنها نسبت به عدالت و محبت خدا بی ‌توجه باشند.

یک. فریسیان بسیار مراقب بودند که اطاعت ظاهری را به جا آورند که این اطاعت شامل پرداخت یک دهم محصولات زمینشان هم می ‌شد. آنها برای انجام این کار دانه ها و برگها را می ‌شمردند و یک دهم آن را به خدا می ‌دادند.

دو. شریعت گرایان تصور می‌کنند اگر ما فقط همه این احکام و رسوم را بجای آوریم، آنگاه آشکار خواهد شد که خدا را پیروی می‌ کنیم. در حالی که عیسی می‌گوید نشانه حقیقی یک ایماندار، محبت او نسبت به دیگران در خانواده الهی است.

سه. اما رهبران یهود، دیدگاهی متفاوت نسبت به این موضوع دارند. «میشنا اظهار می ‌دارد رعایت و انجام تفسیرهای کتبی، از خود شریعت مهمتر است.” (سنهدرین 13:11).» (موریس)

چهار. این به مانند این است که سربازی در تمرینات رژه بسیار عالی است و تمام تمرکز خود را بر این کار قرار  می‌دهد اما در جنگیدن خوب نیست. مسلما او سرباز خوبی نیست. کامل بودن در انجام امور ظاهریِ مسیحیت لزوما به این معنی نیست که آن شخص یک مسیحی خوب است.

ج. اینها را می‌بایست به جای می‌ آوردید و آنها را نیز فراموش نمی‌کردید: عیسی نمی‌گوید که به جای آوردن یک دهم امری اشتباه است. بلکه می‌گوید به جای نیاوردن تمام امور، امری اشتباه است.  آنها را نیز فراموش نمی‌کردید.

د. دوست دارید در بهترین جای کنیسه ‌ها بنشینید و مردم در کوچه و بازار شما را سلام گویند: بهترین جای کنیسه‌ ها، جایگاههای مقابل جمعیت بود. معمولا رهبران و  افراد برجسته در این جایگاهها می‌ نشستند. این افراد فکر می‌کردند خوب نیست دیگران نفهمند آنها در راستی با خداوند گام بر می ‌دارند.

یک. نشستن در بهترین جایها و مورد احترام قرار گرفتن در کوچه و بازار برای رهبرانی که می‌خواستند معروف باشند، بسیار خوشایند بود. آنها فکر می‌کردند روحانی بودن روشی برای دستیابی به شهرت است. عیسی این دیدگاه را به شدت سرزنش می‌کند و می‌گوید وای بر آنانی که اینگونه رفتار می‌کنند.

ه.  وای بر شما: در برخی ترجمه ها اینطور نوشته شده است: وای بر شما ای کاتبان، فریسیان و ریاکاران. کلمه «ریاکاری» در لغت، اشاره دارد به عملی که یک شخص، آن را به نمایش در می‌ آورد. عیسی فساد علمای دین و فریسیان را که با ظاهری روحانی پوشیده شده بود را آشکار ساخت.

و. زیرا همچون گور هایی نا پیدایید که مردم ندانسته بر آنها راه می ‌روند: این علمای دین بسیار علاقه داشتند که نشان دهند بسیار روحانی هستند و از این طریق دیگران را تحت تاثیر قرار دهند. اما در حقیقت باعث آلودگی و فساد همه کسانی می ‌شدند که به آنها نزدیک می ‌شدند. اگر یک شخص یهودی دانسته یا نا دانسته بر روی یک قبر قدم بگذارد، از نظر شرعی نجس محسوب می‌شود.

یک. طبق کتاب اعداد 1۹: ۱۶، هر کسی که یک قبر را لمس کند، به مدت هفت روز نجس خواهد بود. به همین دلیل یهودیان سعی می‌کردند، قبرها را طوری بسازند که مشخص و قابل تشخیص باشند و اغلب برای این منظور قبر ها را سفید کاری می‌  کردند بنابراین هر کسی می‌توانست ببیند که در کجا قبر وجود دارد و از نزدیک شدن به آن اجتناب می‌کرد.

۴. آیات (۴۵-۴۶)  عیسی، فقیهان را برای اجبار در انجام فرایضشان سرزنش می‌کند.

یکی از فقیهان در پاسخ گفت: «استاد، تو با این سخنان به ما نیز اهانت می‌ کنی.» عیسی فرمود: وای بر شما نیز، ای فقیهان، که بارهایی توانفرسا بر دوش مردم می ‌نهید، اما خود حاضر نیستید حتی انگشتی برای کمک بجنبانید.»

الف. استاد، تو با این سخنان به ما نیز اهانت می ‌کنی: بهتر بود این فقیه سکوت می‌کرد و سخنی بر زبان نمی‌ آورد. اما از آنجایی که او توجه ‌ها را به خود جلب کرد، عیسی نیز او را مورد خطاب قرار داد.

یک. یکی از فقیهان: فقیه به شخصی گفته می‌ شد که در تفسیر و کاربرد شریعت موسی، کارشناس بود.

ب. بارهایی توانفرسا بر دوش مردم می ‌نهید، اما خود حاضر نیستید حتی انگشتی برای کمک بجنبانید: این کارشناسان، شریعت موسی را طوری تفسیر می‌کردند که بارهای سنگینی به مردم تحمیل می ‌شد- همچنین راههای گریز و استثنا های پیچیده‌ای در آن تعبیه می‌کردند.

یک. برای مثال، آنها تعلیم می‌ دادند که در روز سبت، نباید با دست راست یا چپ، بر روی سینه یا شانه ‌هایشان باری را حمل کنند اما جایز بودند آن بار را با پشت دست، با پا، بر روی آرنج، بر گوش، مو، لبه لباس، کفش یا صندل حمل کنند.

دو. در روز سبت عمل گره زدن ممنوع بود. اما بر زنان جایز بود که بند لباس خود را گره بزنند. بنابراین اگر آنها می‌خواستند با سطل از چاه آب بکشند، نمی‌توانستند طناب را به سطل گره بزنند اما زنها می‌توانستند بند لباسشان را به سطل گره بزنند و از چاه آب بکشند.

سه. نمونه دیگر این است که ربی ها تاکید بسیاری بر اجرای صحیح اصول بهداشتی در  اردوگاه نظامی اسراییل داشتند (تثنیه ۲۳: ۱۲-۱۴) و این اصول را در اورشلیم به عنوان «اردوگاه خداوند» نیز اجرا می‌کردند. وقتی این تفسیر با محدودیت سفر در روز سبت ترکیب می ‌شد، آنگاه رفع حاجت در روز سبت ممنوع ‌شد.

چهار. همیشه امکان استفاده اشتباه از کتب مقدس به عنوان ابزاری برای کنترل و اعمال ظلم وجود دارد و در بسیاری از موارد علاوه بر این استفاده نادرست، افراد، آن را برای فرار از مسؤلیت های شخصی در حضور خدا نیز به کار می‌ برند. عیسی انجام چنین کارهایی را بسیار محکوم می‌کند و اعلام می‌کند این افراد در زیر محکومیت به سر خواهند برد.

۵. آیات (۴۷-۵۱)  رهبران مذهبی، فقط انبیایی که از دنیا رفته بودند را  تحسین می‌کردند.

وای بر شما که برای پیامبرانی که به دست پدرانتان کشته شدند، مقبره می ‌سازید! به راستی که این ‌گونه بر کار آنها مهر تایید می ‌زنید. آنها پیامبران را کشتند و شما آرامگاهشان را می ‌سازید. از این رو حکمت خدا می‌ فرماید که «من برای آنها پیامبران و رسولان خواهم فرستاد. اما بعضی را خواهند کشت و بعضی را آزار خواهند رسانید.» پس، خون همه پیامبرانی که خونشان از آغاز جهان تا کنون ریخته شده است، بر گردن این نسل خواهد بود . از خون هابیل تا خون زکریا که بین مذبح و محرابگاه کشته شد. آری، به شما می ‌گویم که این نسل برای این همه حساب پس خواهد داد.

الف. برای پیامبرانی که به دست پدرانتان کشته شدند، مقبره می ‌سازید: آنها برای انبیای گذشته و مُرده احترام قائل بودند اما انبیای زنده را نمی ‌پذیرفتند و آنها را رد می‌کردند. آنها با انجام این کار نشان می ‌دادند که حقیقتاً فرزندان قاتلانی هستند که در زمان گذشته انبیا را کشته ‌اند (به راستی که این‌ گونه بر کار آنها مهر تایید می‌ زنید).

یک. ما نیز وقتی اظهار می ‌کنیم به عیسی بیش از رسولان اعتماد داریم و یا اینکه به عیسی وفادارتر از رسولان هستیم، دقیقا همین طرز فکر را اعلام می ‌کنیم.

ب. «من برای آنها پیامبران و رسولان خواهم فرستاد. اما بعضی را خواهند کشت و بعضی را آزار خواهند رسانید.»: عیسی پیشگویی می‌کند که  این رهبران، کاری که پدرانشان در انکار انبیا شروع کردند – آنها با شکنجه و آزار رسولان خداوند که به نزدشان فرستاده می ‌شد، انبیا را انکار می‌کردند- تکمیل خواهند کرد.

ج. خون همه پیامبرانی که خونشان از آغاز جهان تا کنون ریخته شده است، بر گردن این نسل خواهد بود: این یک محکومیت بسیار قابل توجه بود که عیسی به آن اشاره می‌کند. او می‌گوید آنانی که او و رسولانش را انکار کنند با محکومیتی عظیمتر از کسانی که انبیای گذشته را انکار کردند، روبرو خواهند شد.

یک. «هیچ بحثی نمی‌تواند اظهارات وحشتناک آنها را توجیه کند. آنها  بر گناه خود پافشاری و اصرار  می ورزند و برای همیشه خشم بره را برای ما آشکار می‌ سازند.

د. از خون هابیل تا خون زکریا: در اینجا عیسی درباره عدالت شهیدان عهد عتیق سخن می‌گوید. در ترتیب کتاب مقدس عبری، هابیل اولین و زکریا آخرین شهید عهد عتیق است. دوم تواریخ آخرین کتاب از کتاب مقدس عبری است و داستان زکریا نیز در دوم تواریخ 24 ثبت شده است.

یک. خون هابیل از زمین نزد خدا فریاد بر می‌آورد (پیدایش ۴: ۱۰) و زکریا در حال مرگ گفت «باشد که خداوند این را ببیند و بازخواست کند.» (دوم تواریخ ۲۴: ۲۲)

دو. «می ‌توان نیروی نابود گر و خشم مهیب او را احساس کرد. نه علیه مردم بلکه علیه راهنمایان دروغین آنها. اما با اینحال در پس همه اینها، قلب او قرار دارد و عبارت «وای» طنین انداز زجر و ناله و فریاد مادران برای فرزندان گمشده شان است.» (مورگان)

۶. آیه (۵۲) بدترین گناه آنان: دور نگه داشتن بقیه مردم از خداوند

وای بر شما ای فقیهان! زیرا کلید معرفت را غصب کرده ‌اید. خود داخل نمی ‌شوید و داخل‌ شوندگان را نیز مانع می‌ گردید.

الف. کلید معرفت را غصب کرده ‌اید: عملکرد شریعت گرایانه آنها مانع می ‌شد مردم به درک و شناخت برسند. آنها فهرست­هایی طولانی از قوانین لازم برای نجات تهیه می‌کردند و به مردم می ‌دادند و خودشان هیچ کمکی به آنها برای به انجام رساندن آن اعمال نمی‌کردند.

ب. خود داخل نمی ‌شوید و داخل ‌شوندگان را نیز مانع می‌ گردید: بسیار وحشتناک است که برخی افراد وارد بهشت نشوند و از آن بدتر این است که مانع ورود افراد دیگر هم شوند.

یک. «در اینجا به نظر می‌رسد رمزنگاری نادرست فقیهان از کلام خدا و ابداع رسوم انسانی مختلف مانع رویارویی قوم خدا با مکاشفه حقیقی او می شد.» (پیت)

۷. آیات (۵۳-۵۴)‌  واکنش دشمنان عیسی

چون عیسی بیرون رفت، علمای دین و فریسیان سخت با او به مخالفت برخاستند و با سوالات بسیار بر او تاختند و در کمین بودند تا در سخنی از زبانش وی را به دام اندازند.

الف. چون عیسی بیرون رفت، علمای دین و فریسیان سخت با او به مخالفت برخاستند: آنها اصلاحات عیسی را نپذیرفتند و ترجیح دادند در تفکرات و عادات گناه آلود خود باقی بمانند. آنها نمی‌خواستند توبه کنند و از سرزنش­های عیسی درس بگیرند. واکنش آنها فقط در کلام تند و خشن بود نه در عمل. (با سوالات بسیار بر او تاختند ).

ب. در کمین بودند تا در سخنی از زبانش وی را به دام اندازند: رهبران مذهبی وقتی با اصلاحات و حقیقت خدا روبرو ‌شدند، برخوردی متفاوت نشان دادند. آنها به جای آنکه اصلاحات او را با فروتنی بپذیرند، با اتهام و خشم به او پاسخ می ‌دادند.

یک. در کتاب امثال درمورد افرادی که تنبیه و اصلاح را نمی ‌پذیرند، بسیار سخن گفته شده است. اول اینکه این افراد از شخص اصلاحگر نفرت دارند (امثال ۹: ۸ و ۱۵: ۱۲). دوم، آنها به سخنان تصحیح کننده او گوش نمی‌دهند (امثال ۱۳: ۱). سوم، این افراد باعث حقارت جان خویش می‌شوند (امثال ۱۵: ۳۲).

 

دو. همچنین در کتاب امثال، شخصیت کسی که توبیخ و اصلاح را نمی‌ پذیرد توصیف شده است. آنها احمق (امثال ۱۲: ۱) و نادان هستند (امثال ۱۵: ۵).