فصل به فصل، آیه به آیه، استفاده آسان و همیشه رایگان!

 

لوقا ۷. بیماران شفا می ‌یابند، مردگان زنده می‌شوند، گناهکاران بخشیده می‌شوند

بخش اول:‌ شفای خدمتکار نظامی

۱. آیات (۱-۵) درخواست نظامی رومی

چون عیسی تمام گفتار خود را با مردم به پایان رساند، به کفرناحوم درآمد. آنجا یک نظامی رومی بود که غلامی بس عزیز داشت. غلام بیمار و در آستانه مرگ بود. نظامی چون درباره عیسی شنید، تنی چند از مشایخ یهود را نزدش فرستاد تا از او بخواهند بیاید و غلامش را شفا دهد. آنها  نزد عیسی آمدند و با التماس بسیار به او گفتند: «ین مرد سزاوار است این لطف را در حقش بکنی، زیرا قوم ما را دوست می‌دارد و کنیسه‌ را نیز برایمان ساخته است.»

الف. به کفرناحوم درآمد: عیسی بعد از موعظه ‌اش (لوقا ۶: ۲۰-۴۹) به شهر محل سکونتش رفت (متی ۴: ۱۳ او به کفرناحوم رفت و در آنجا ساکن شد) و همین امر نشان می‌دهد جایی که او در آنجا موعظه کرد از کفرناحوم دور نبوده است.

ب. آنجا یک نظامی رومی بود که غلامی بس عزیز داشت. غلام بیمار و در آستانه مرگ بود: این نظامی، شخصی مهربان، فروتن و سر سپرده به نظر می‌ آمد اما با این حال نه تنها غیر یهودی بود بلکه نظامی رومی نیز بود- یک سرباز رومی و وسیله‌ای برای ظلم کردن به اسراییل.

یک. این نظامی، توجه غیرعادی و نا متعارفی نسبت به غلام خودش داشت. در قانون رومی، ارباب حتی حق کشتن غلام خویش را داشت و انتظار می ‌رفت وقتی یک غلام، بیمار یا مجروح می‌ شد و دیگر قادر به کار کردن نبود، او را بکشند.

ج. تنی چند از مشایخ یهود را نزدش فرستاد تا از او بخواهند بیاید و غلامش را شفا دهد: ظاهراً این نظامی فکر می‌کرد لیاقت آن را ندارد که به ملاقات شخصی عیسی برود و شاید هم فکر می‌کرد عیسی نمی‌خواهد با یک غیریهودی همچون او دیدار کند به همین دلیل چند تن از رهبران یهود را به عنوان نماینده نزد او فرستاد.

د. این مرد سزاوار است این لطف را در حقش بکنی: رهبران یهود این کار را برای آن نظامی انجام دادند زیرا او شخص لایقی بود. حال آن که ما با وجود بی ‌لیاقتی‌ مان می‌ توانیم بدون نماینده، به طور مستقیم نزد عیسی برویم زیرا که او «بی‌دینان را پارسا می‌شمرد» (رومیان 5:4).

یک. «همه این شواهد نشان می‌دهد که این سناتور رومی شخصی خدا ترس بود، یک غیر یهودی که بدون اینکه ختنه شده باشد، خدای اسراییل را پذیرفت.» (پیت)

۲. آیات (۶-۸) نظامی رومی به عیسی می‌گوید نیازی نیست به منزلش برود زیرا می ‌داند او برای انجام این کار احتیاجی ندارد در آنجا حضور داشته باشد.

پس عیسی همراه شان رفت. به نزدیکی خانه که رسید، آن نظامی چند تن از دوستانش را نزد عیسی فرستاد، با این پیغام که: «سرورم، خود را زحمت مده، زیرا شایسته نیستم زیر سقف من آیی. از همین رو، حتی خود را لایق ندانستم نزد تو آیم. فقط سخنی بگو که خدمتکارم شفا خواهد یافت. زیرا من خود فردی هستم زیر فرمان. سربازانی نیز زیر فرمان خود دارم. به یکی می ‌گویم «برو»، می‌رود؛ به دیگری می ‌گویـم «بیا»، می‌آید. به غلام خود می‌ گویم «این را به جای آر»، به جای می ‌آورد.»

الف. پس عیسی همراهشان رفت: عیسی برای رفتن به خانه نظامی درنگ نکرد. شاید ما دلمان می‌خواست نظامی به او اجازه ورود به خانه‌ اش را می‌ داد. اما آیا عیسی وارد خانه یک غیر یهودی می‌ شد؟ این کار کاملاً برخلاف سنت یهود بود اما برخلاف شریعت خدا نبود.

یک. پیت با استناد بر نوشته‌ های ربی ‌ها که به کتاب ابولوت معروف است می‌گوید: «مکان­های سکونت غیر یهودیان نجس هستند.» (ابولوت 7:18)

دو. سرورم، خود را زحمت مده، زیرا شایسته نیستم زیر سقف من آیی: نظامی رومی می‌دانست ممکن است برای این ربی بزرگ داخل شدن به خانه او مشکل ایجاد کند. بنابراین او دوستانش را فرستاد که در راه با عیسی ملاقات کنند و بگویند که نیاز نیست که عیسی این همه راه را برای رفتن به خانه او طی کند.

یک. این نظامی، شخص برجسته ‌ای بود. بزرگان یهود گفتند او شایسته است اما او احساس می‌کرد شایسته نیست. یهودیان او را برای ساختن خانه پرستش ستایش کردند اما او فکر می‌کرد شایسته نیست عیسی به خانه او برود. آنها  گفتند او شایسته است اما خودش احساس بی‌ لیاقتی می‌کرد. ایمان قوی و فروتنی او با یکدیگر همسو بود.

دو. «دو شخصیت بارز در او وجود داشت که با چنین هماهنگی فروتنانه ‌ای به ندرت دیده می‌شود. او تحسین و نظر عالی دیگران را کسب کرده بود اما با اینحال خودش را شایسته نمی‌دانست.» (اسپورجن)

سه. «ایمان نباید فروتنی‌ را از بین ببرد، فروتنی نباید ایمان را دستکم بگیرد؛ بلکه باید مانند خواهری عادل و برادری دلیر دست در دست هم به سوی ملکوت پیش روند. برادری همچون شیر، شجاع و خواهری همچون کبوتر، ملایم. یکی با عیسی شادی می‌کند و دیگری از خود شرمنده است.» (اسپورجن)

ج. فقط سخنی بگو که خدمتکارم شفا خواهد یافت: نظامی رومی به طور کامل درک کرده بود که قدرت شفای عیسی یک حیله جادوگری نبود که نیازمند حضور جادوگر در آن مکان را داشته باشد. او می‌دانست عیسی اقتدار حقیقی دارد و می‌ تواند فقط با دستور دادن کارها را انجام دهد و با اینکه در آن مکان حضور ندارد اما تمام دستوراتش در همان لحظه کاملاً انجام می‌شود.

یک. این نظامی، ایمانی عظیم نسبت به کلام عیسی نشان داد. او درک کرده بود عیسی همانطور که به راحتی با لمس کردن می‌ تواند شخصی را شفا دهد، همانطور هم می‌ تواند با کلامش شفا دهد.

د. زیرا من خود فردی هستم زیر فرمان. سربازانی نیز زیر فرمان خود دارم: مرد نظامی به خوبی از سلسله مراتب نظامی خبر داشت و می‌دانست چطور دستورات شخصی که اقتدار دارد، بدون هیچ سوال و تردیدی اطاعت می‌شوند. او دیده بود که عیسی نیز دارای چنین اقتداری است.

یک. «او باور داشت، همانطور که زیر دستان یک شخص با اقتدار از او اطاعت می‌کنند، سخن مقتدرانه مسیح هم، حتی اگر او در آن مکان کنار شخص بیمار حضور نداشته باشد، انجام می‌شود.» (گلدنهایز)

۳. آیات (۹-۱۰)‌ عیسی غلام را شفا می‌دهد و ایمان نظامی رومی را تحسین می‌کند

عیسی چون این را شنید، از او در شگفت شد و به جمعیتی که از پی ‌اش می‌آمدند روی کرد و گفت: «به شما می‌ گویم، چنین ایمانی حتی در اسراییل هم ندیده ‌ام.» چون فرستادگان به خانه بازگشتند، غلام را سلامت یافتند.

الف. از او در شگفت شد: درک نظامی رومی از اقتدار روحانی عیسی، او را شگفت زده کرد. اطمینان ساده او به توانایی قدرت کلام عیسی در شفا، نشان دهنده ایمانی عاری از خرافات و سطحی نگری ‌ها بود. چنین ایمانی، شایسته ستایش است.

یک. عیسی در موقعیتهای بسیار نادری شگفت زده شد. اما در اینجا ایمان نظامی رومی و بی ‌ایمانی قوم خودش، شگفتی او را برانگیخت (مرقس ۶: ۶). عیسی می‌ تواند هم از ایمان و هم از بی‌ ایمانی ما شگفت زده شود.

ب. چنین ایمانی حتی در اسراییل هم ندیده ‌ام: عیسی ایمان این نظامی رومی را به عنوان نماد زنده ای از ظلم و ستم یهودیان تلقی کرد و آن را از هر ایمانی که در بین مردم اسراییل دیده بود بیشتر در نظر گرفت.

ج. غلام را سلامت یافتند: عیسی هم به درخواست فروتنانه شخص نظامی پاسخ داد و هم ثابت کرد از همان اقتداری برخوردار است که نظامی به آن ایمان دارد.

بخش دوم: عیسی پسری مرده ای را از مرگ بلند می‌کند

۱. آیات (۱۱-۱۳) حضور عیسی در مراسم تشییع جنازه

چندی بعد، عیسی رهسپار شهری شد به نام نایین. شاگردان و جمعیتی انبوه نیز او را همراهی می‌کردند. او به نزدیکی دروازه شهر که رسید، دید مرده‌ ای را می ‌برند که یگانه پسر بیوه ‌زنی بود. بسیاری از مردم شهر نیز آن زن را همراهی می‌کردند. خداوند چون او را دید دلش بر او بسوخت و گفت: «گریه مکن.»

الف. شاگردان و جمعیتی انبوه نیز او را همراهی می‌کردند: شهرت و محبوبیت عیسی همچنان در حال گسترش بود. عده بسیاری (بیشتر از آن دوازده نفر) شاگرد عیسی بودند.

یک. نایین «شهری است که امروزه در مرج ابن عامر، 9 کیلومتری جنوب غربی ناصره واقع شده است.» (پیت)

ب. دید مرده‌ ای را می‌ برند: مراسم خاکسپاری بسیار غم انگیز است اما این مراسم، خاص بود. مُرده‌ای که برای تدفین برده می شد، تنها فرزند مادری بود که خودش بیوه بود. برای این زن، از دست دادن تنها فرزند پسر، به این معنا بود که بیچارگی و بدبختی در انتظار این بیوه زن است.

یک. بسیاری از مردم شهر نیز آن زن را همراهی می‌کردند: «احتمالاً قسمتی از این جماعت همراه، از عزا دارن و نوازندگان استخدامی به همراه فلوت و سنج تشکیل شده بود.» (گلدنهایز)

ج. گریه مکن: این شرایط به طور مشخصی دلسوزی عیسی را به ما نشان می‌دهد. او موقعیت آن بیوه زن را درک کرده و با او همدردی می‌کند. او در این اتفاق ناگوار به آن زن امید و تسلی می‌دهد.

یک. خداوند چون او را دید: لوقا به طور عمد در اینجا از کلمه خداوند (kyrios) استفاده می‌کند که بر ذات الهی عیسی تأکید دارد.» (پیت)

دو. در واقعه ‌ای که در این متن ذکر شده است اسپورجن چند طریقی که در آن این واقعه یک واقعیت روحانی را به تصویر می کشد بیان می‌کند:‌  

·      شخصی که دچار مرگ روحانی شده است، باعث غم و اندوه بزرگی در دوستان و نزدیکانش می‌شود.

·      برای رهایی و تسلی از این غم تنها یک نجات دهنده وجود دارد، و او به خوبی می تواند کمک کند.

۲. آیات (۱۴-۱۷) مسیح این مرد جوان را زنده می‌کند

سپس نزدیک رفت و تابوت را لمس کرد. کسانی که آن را حمل می‌کردند، ایستادند. عیسی گفت: «ای جوان تو را می ‌گویم، برخیز!» مُرده راست نشست و سخن گفتن آغاز کرد! عیسی او را به مادرش سپرد. ترس و هیبت بر همه آنان مستولی شد و در حالی که خداوند را ستایش می‌کردند، می‌گفتند: «پیامبری بزرگ در میان ما ظهور کرده است. خدا به یاری قوم خود آمده است.» خبر این کار عیسی در تمام یهودیه و نواحی اطراف پیچید.

الف. سپس نزدیک رفت و تابوت را لمس کرد: لوقا تصویری واضح از یک تابوت باز را به ما می‌دهد. عیسی به پسر مُرده نگاه می‌کند و با او طوری سخن می‌گوید گویی او زنده است.

ب. ای جوان تو را می ‌گویم، برخیز! عیسی مانند یک شخص زنده با این پسر مُرده صحبت می‌کند. رومیان ۴: ۱۷ درباره کاری که فقط خداوند می ‌تواند انجام دهد صحبت می‌کند: یعنی سخن گفتن با مردگان مانند اشخاص زنده. «او که مردگان را زنده می‌کند و نیستی ها را به هستی فرا می‌ خواند.» (رومیان ۴: ۱۷)

ج. مُرده راست نشست و سخن گفتن آغاز کرد! بیش از یکبار شاهدیم که عیسی مراسم خاکسپاری را متوقف کرد و شخص مُرده را زنده می‌کند. این معجزه درمورد دختر یایروس (لوقا ۸: ۴۱-۵۶) و ایلعازر (یوحنا ۱۱: ۱-۴۵) نیز انجام شد. عیسی مرگ را نمی ‌پسندد و آن را دشمنی می‌ داند که باید شکست داده شود.

یک. این پسر جوان، رستاخیز نکرد بلکه فقط دوباره زنده شد. او فقط از مرگ برخاست و دوباره بعد از مدت زمانی خواهد مرد. خداوند وعده می‌دهد که ما از میان مردگان برخاسته (رستاخیز)  هرگز دیگر روی مرگ را نخواهیم دید.

دو. «این واقعه، داستان معروف زندگی آقای مودی را به ما خاطرنشان می‌کند. از آقای مودی خواسته شد که مراسم خاکسپاری فردی را اجرا کند. بنابراین او تصمیم گرفت که کتاب مقدس را مطالعه کند شاید که سخنرانی از عیسی برای مراسم خاکسپاری پیدا کند. تلاش او بیهوده بود چرا که در هر مراسم خاکسپاری که عیسی در آن شرکت کرده بود فرد مرده را زنده کرده بود.» (پیت)

بخش سوم:‌ عیسی و یحیای تعمید دهنده

۱. آیات (۱۸-۱۹)  یحیی از مسیح سوال می‌کند

شاگردان یحیی او را از همه این وقایع آگاه ساختند. پس او دو تن از آنان را فراخواند و با این پیغام نزد عیسی فرستاد: «آیا تو همانی که می‌بایست بیاید، یا منتظر دیگری باشیم؟»

الف. شاگردان یحیی: یحیای تعمید دهنده شاگردان خودش را داشت. برخی از شاگردان عیسی، در ابتدا شاگردان یحیی بودند (مانند آندریاس، یوحنا ۱: ۳۵-۴۰). نوشته شده است که شاگردان عیسی، از شاگردان یحیی بیشتر شدند (یوحنا ۴: ۱).

ب. آیا تو همانی که می‌بایست بیاید، یا منتظر دیگری باشیم؟ از یوحنا ۱: ۲۹-۳۰ و متون دیگر می ‌توان دریافت که یحیی قبل از این، به خوبی دریافته بود که عیسی همان مسیح است. شاید بتوان شک و تردید او را این طور توضیح داد که او درمورد خدمت مسیح دچار سوتفاهم شده بود. شاید یحیی فکر می‌کرد اگر عیسی واقعا مسیح است، باید کارهایی در رابطه با رهایی سیاسی اسرائیل انجام می ‌داد- یا حداقل کاری برای نجات او که در زندان بود انجام می‌ داد.

یک. ممکن است یحیی در تشخیص بین او که می‌بایست بیاید و مسیح دچار اشتباه شده بود. طبق برخی شواهد، عده ‌ای از یهودیان آن زمان، بین پیامبری که موسی وعده آمدنش را داده بود و مسیح، تفاوت قائل بودند و از نظر آنها، آن پیامبر همان مسیح نبود بلکه شخص دیگری بود (تثنیه ۱۸: ۱۵). نکته غالب در این جا سردرگمی است. محاکمه طولانی یحیی در زندان او را سردرگم و گیج کرده بود.

دو. «یحیی در زندان بود و کم کم درک مسایل برای او پیچیده و غیرقابل درک شده بود. او انتظار داشت مسیح به سرعت قدرتهای تاریکی و داوری ‌های ناعادلانه را فرو بریزد اما درعوض، او را که پیشرو و مهیا کننده راهش بود در زندان بدون هیچ یاوری تنها گذاشته بود.» (گلدنهایز)

۲. آیات (۲۰-۲۳)  پاسخ عیسی به شاگردان یحیی: به یحیی بگویید پیش گویی ها درمورد مسیح تحقق یافته است.

آن دو نزد عیسی آمده، گفتند: «یحیای تعمید دهنده ما را فرستاده تا از تو بپرسیم آیا تو همانی که می‌بایست بیاید، یا منتظر دیگری باشیم؟» در همان ساعت، عیسی بسیاری را از بیماریها و دردها و ارواح پلید شفا داد و نابینایان بسیار را بینایی بخشید. پس در پاسخ آن فرستادگان فرمود: «بروید و آنچه دیده و شنیده ‌اید به یحیی باز گویید، که کوران بینا می‌شوند، لنگان راه می ‌روند، جذامیان پاک می ‌گردند، کران شنوا می‌شوند، مردگان زنده می‌ گردند و به فقیران بشارت داده می‌شود. خوش به حال کسی که به سبب من نرنجد.»

الف. در همان ساعت، عیسی بسیاری را از بیماریها و دردها و ارواح پلید شفا داد و نابینایان بسیار را بینایی بخشید: اینها قدرت حقیقی عیسی در عمل بود که شخصی و فروتنانه به انجام می رساند.

یک. بیشتر این معجزات، تحقق وعده‌ها یی بودند که در اشعیا ذکر شده بود.

·      کوران بینا می‌شوند (اشعیا ۶۱: ۱، ۳۵: ۵)

·      لنگان می‌خرامند (اشعیا ۳۵: ۵))

·      کران می‌‌شنوند (اشعیا ۳۵: ۵))

·      مردگان زنده می‌شوند (اشعیا ۲۶: ۱۹)

·      به فقیران بشارت داده می‌شود (اشعیا ۶۱: ۱۱)

ب. بروید و آنچه دیده و شنیده ‌اید به یحیی باز گویید: عیسی می ‌خواست هم یحیی و هم شاگردانش مطمئن شوند که او مسیح است. اما به آنها  خاطرنشان می‌کند که قدرت او در کارها و خدمات فروتنانه اش و در برآورده کردن نیازهای شخصی افراد آشکار می‌شود و نه در کارهای سیاسی.

یک. می‌ توانیم سوال یحیی را این طور تفسیر کنیم: »عیسی، چرا کاری بیش از این انجام نمی ‌دهی؟» مورگان پاسخ می‌دهد: «عیسی به همه این بی ‌صبری ‌های بی ‌دلیل، همان هشدار را می‌دهد؛ در بیشتر مواقع، طریق خدمت عیسی، انجام کارهای به ظاهر کوچک است. تاریخ کلیسا نشان می‌دهد این موضوع یکی از سخت ترین درس ‌ها است.»

ج. خوش به حال کسی که به سبب من برنجد: عیسی می‌دانست طریق خدمت او، انتظارات یهودیان را به چالش می ‌کشید. زیرا آنها  منتظر رهایی سیاسی از سلطه رومیان بودند. اما خوش به حال کسانی که به خاطر مسیح  رنجیده نشده چرا که برخلاف انتظارات مردم عمل می‌کرد.

یک. «فعلی که برای رنجیدن به کار رفته است، بسیار زیبا و تصویرساز است. این کلمه از به دام انداختن پرندگان گرفته شده است و اشاره دارد به عمل فشار آوردن به چوب طعمه و فعال کردن آن. این یک روش زیبا برای اشاره به عامل دردسر است.» (موریس)

ب. «جالب است بدانیم همین کلمه از یحیی تعمید دهنده و مردم اسراییل در رابطه با پاسخشان به مسیح انتظار می رفت؛ رنجیدن و احساس انزجار کردن (لوقا ۷: ۲۳ و در رومیان ۱۱: ۹). مردم اسراییل از کارهای عیسی احساس انزجار می‌کردند و ما باید مسیح را در لوقا ۷: ۲۳ خیلی جدی بگیریم چرا که امکان این بود که مخاطبین و کسانی که گرد او می آمد از روش های غیر سنتی او برنجند و این شامل یحیی تعمید دهنده نیز بود.» (پیت)

دو. «شخصی این جمله را با کلمات دیگری بیان کرده است: «مبارک است کسی که نمی رنجد.» (مایر)

۳. آیات (۲۴ـ۲۸) عیسی درباره یحیای تعمید دهنده تعلیم می‌دهد.

چون فرستادگان یحیی رفتند، عیسی درباره او سخن آغاز کرد و به جماعت گفت: «برای دیدن چه چیز به بیابان رفته بودید؟ برای دیدن نی ‌ای که از باد در جنبش است؟ برای دیدن چه چیز رفتید؟ مردی که جامه ‌ای لطیف در بردارد؟ آنان که جامه ‌های فاخر می‌ پوشند و در تجمل زندگی می‌کنند، در قصرهای پادشاهانند. پس برای دیدن چه رفته بودید؟ برای دیدن پیامبری؟ آری، به شما می ‌گویم کسی که از پیامبر نیز برتر است. او همان است که درباره ‌اش نوشته شده:

«اینک پیام‌آور خود را در پیشاپیش تو می ‌فرستم،

که راهت را پیش رویت مهیا خواهد کرد.»

به شما می ‌گویم که کسی بزرگتر از یحیی از مادر زاده نشده است؛ اما کوچکترین در پادشاهی خدا، از او بزرگتر است.

الف. برای دیدن چه چیز به بیابان رفته بودید؟ عیسی توضیح می‌دهد که یحیی مرد بزرگ خدا است. کسی که برای رفاه خودش زندگی نکرد و یا برای اثبات خودش و دیگران. یحیی پیامبر منتخب خدا بود نه یک مرد عیاش.

ب. اینک پیام آور خود را پیشاپیش تو می‌ فرستم، که راهت را پیش رویت مهیا خواهد کرد: عیسی از کتاب ملاکی نقل قول می‌کند (ملاکی ۳: ۱). این متن درباره آمدن یحیی صحبت می‌کند زیرا پیامبران درباره شان پیشگویی نشده بود. اما درباره یحیی شده بود و این گونه بود که از همه پیامبران پیشین خود برتر بود.

·      یحیی مردی استوار بود و مانند نی، به راحتی تکان نمی ‌خورد.

·      یحیی مردی حلیم بود و به دنبال رفاه نبود، او عاشق تجملات و آسایش دنیا نبود.

·      یحیی خادم بود، نبی خداوند.

·      یحیی پیامبر بود، فرستاده و پیامبر خاص خداوند.

·      یحیی خاص بود، بزرگترین شخص در عهد عتیق.

·      یحیی در مقام دوم بود زیرا در ملکوت عهد جدید، کوچکترین به شمار می ‌رفت.

ج. به شما می ‌گویم که کسی بزرگتر از یحیی از مادر زاده نشده است: با این حال، یحیی از همه پیامبران مهم عهد عتیق بزرگتر بود. زیرا این افتخار را داشت که در مورد مسیح به جای اینکه بگوید «او می‌آید» بگوید «او آمده است.»

د. اما کوچکترین در پادشاهی خدا، از او بزرگتر است: اگرچه یحیی شخص بزرگی بود اما در عهد جدید تولد دوباره نداشت. زیرا که قبل از به اتمام رسیدن کار مسیح بر روی صلیب و برخاستن او از مردگان، زندگی کرد و سپس از دنیا رفت. بنابراین از مزایای عهد جدید سود نبرد (اول قرنتیان ۱۱: ۲۵، دوم قرنتیان ۳: ۶، عبرانیان ۸: ۶-۱۳).

یک. «همان طور که به عنوان یک قانون می ‌توانیم بگوییم، تاریک ترین روز از روشن ‌ترین شب، روشن ‌تر است، یحیی نیز اگرچه اولین نفر در آغاز عهد جدید است اما آخرین نفر در به کمال رسیدن عهد جدید و انجیل است. کوچکترین شخص در عهد جدید از بزرگترین شخص در شریعت، بزرگتر است.» (اسپورجن)

دو. «خادمین انجیل به دلیل زحمت ها و تحقیراتی که دنیا بر آنها وارد می‌کند، راحتی ندارند اما با وجود هرچه که این دنیا بر آنها وارد آورد، آنها کسانی هستند که در بهشت به سر خواهند برد.» (تراپ)

۴. آیات (۲۹-۳۰) واکنش به تعلیم عیسی.

همه مردمانی که این سخنان را شنیدند، حتی خراجگیران، تصدیق کردند که راه خدا حق است. زیرا به دست یحیی تعمید گرفته بودند. اما فریسیان و فقیهان با امتناع از تعمید گرفتن به دست یحیی، اراده خدا را برای خود رد کردند.

الف. همه مردمانی که این سخنان را شنیدند، حتی خراجگیران، تصدیق کردند که راه خدا حق است، زیرا به دست یحیی تعمید گرفته بودند: آنانی که با تعمید گرفتن به دست یحیی، توبه کرده و خود را برای ملکوت خدا آماده کرده بودند، به راحتی می‌توانستند بفهمند مسیح چه می‌گوید.

ب. اما فریسیان و فقیهان با امتناع از تعمید گرفتن به دست یحیی، اراده خدا را برای خود رد کردند: رهبران مذهبی از خدمت توبه یحیای تعمید دهنده بهره کمی‌برده بودند. قلب آنها نسبت به یحیی سخت بود. بنابراین شنیدن این سخنان از جانب عیسی برای آنها خوشایند نبود.

 

۵. آیات (۳۱-۳۵) عیسی آنانی را که خدمت یحیی و او را نمی ‌پذیرند، سرزنش می‌کند.

عیسی ادامه داد: «پس، مردم این نسل را به چه تشبیه کنم؟ به چه می ‌مانند؟ به کودکانی مانند که در بازار می ‌نشینند و به یکدیگر ندا می‌کنند:

«برای شما نی نواختیم، نرقصیدید،

مرثیه خواندیم بر سینه نزدید.»

زیرا یحیای تعمید دهنده آمد که نه نان می ‌خورد و نه شراب می‌ نوشید؛ گفتید «دیو» دارد. پسر انسان آمد که می ‌خورد و می ‌نوشد؛ می‌گویید، «مردی است شکمباره و میگسار، دوست خراجگیران و گناهکاران.» اما حقانیت حکمت را همه فرزندان آن به ثبوت می ‌رسانند.

الف. مردم این نسل را به چه تشبیه کنم: عیسی ذات نسلی که پیش رویش بودند را می‌ شناخت و می‌دانست در پذیرفتن پیامبران و کلام خدا چقدر نامطمئن و سلیقه ‌ای برخورد می‌کنند.

ب. برای شما نی نواختیم، نرقصیدید، مرثیه خواندیم بر سینه نزدید: منظور او این است کسانی که قلبی انتقاد جو دارند همیشه چیزی برای انتقاد و شکایت پیدا می‌کنند. بسیاری از مردم نه از خدمت یحیی راضی بودند و نه از خدمت عیسی.

یک. «شاید عیسی در اینجا به برخی شعرها و بازی ‌های کودکانه یهودی اشاره کرده است. هیچ منبع موثقی در این مورد وجود ندارد و هیچ گزارشی در این رابطه ثبت نشده است.» (کلارک)

دو. این نکته به اندازه کافی واضح است. «با وجود اینکه این پیغام ناخوشایند است، اما هر آن چه این پیامبر انجام می‌ داد و می ‌گفت حقیقت بود.» (مک لارن)

ج. دیو دارد: رهبران مذهبی به زندگی زاهدانه یحیی نگاه می‌کردند و فکر می‌کردند او دیوانه و دیو زده است.

د. شکمباره و میگسار، دوست خراجگیران و گناهکاران: عنوان دوست خراجگیران و گناهکاران با خدمت یحیای تعمید دهنده به طور خاص در تضاد بود. هیچ کس یحیای تعمید دهنده را دوست خراجگیران و گناهکاران نمی‌دانست.

یک. «نام مستعاری که برای بی ‌آبرو کردن او به کار بردند امروزه نامی است پر از افتخار و آن نام دوستدار گناهکاران است.» (بروس)

دو. عیسی این سخن را درمورد خودش نگفت بلکه به ما می‌گوید که رهبران مذهبی چه چیزی درمورد او می‌ گویند- و البته سخن آنها صحیح نیست. گفته آنها از اینکه یحیی دیو دارد، به طور کامل اشتباه است و همین طور این سخن که عیسی شکمباره و میگسار است نیز درست نیست. البته می ‌توان گفت که منظور آنها از این سخن اشتباه است. عیسی دوست خراجگیران و گناهکاران بود، اما مفهومی دیگر در این عبارت وجود دارد، مفهومی پرجلال که این عبارت با چنین مفهوم و منظوری صحیح است.

·      او به این مفهوم دوست خراجگیران و گناهکاران نبود که مانند آنها باشد و یا این که در انجام گناهانشان به آنها کمک کند، البته منظور رهبران مذهبی دقیقا همین موضوع بود و با این کار به او اتهام می‌ زدند که این اتهامی اشتباه بود.

·      او به این مفهوم دوست خراجگیران و گناهکاران بود که او آنها را دوست داشت. عیسی از آنها نفرت نداشت و آنها را طرد نمی‌کرد. او صمیمانه می‌خواست به آنها کمک کند و آنها را از محکومیت، شرم، قدرت تاریکی و گناه نجات دهد.

ه. اما حقانیت حکمت را همه فرزندان آن به ثبوت می ‌رسانند: حکمت شخص حکیم به وسیله اعمال حکیمانه ‌اش شناخته می‌شود. عیسی در اینجا به طور خاص حکمت را این گونه در نظر دارد که حکمت در آن زمان، پذیرش هم عیسی و هم یحیی و پذیرش خدمت و خواندگی آنها بود.

یک. مردم از یحیی انتقاد می‌کردند اما به اعمالش نگاه می‌کردند- او هزاران نفر را به توبه هدایت کرد و راه را برای مسیح مهیا ساخت. مردم از عیسی انتقاد کردند اما به اعمالش نگاه می‌کردند- او تعلیم داد، کار کرد، محبت کرد و مُرد و هرگز هیچکس مانند چنین کارهای را انجام نداد.

بخش چهارم:‌ عیسی زن گناهکار را بخشید

۱. آیات (۳۶-۳۸)  زنی گناهکار پاهای عیسی را مسح می‌کند

روزی یکی از فریسیان عیسی را به صرف غذا دعوت کرد. پس به خانه آن فریسی رفت و بر سفره نشست. در آن شهر زنی گناهکار می‌ زیست که چون شنید عیسی در خانه آن فریسی مهمان است، ظرفی مرمرین پر از عطر با خود آورد و گریان پشت سر عیسی، کنار پاهای او ایستاد. آنگاه با قطرات اشک به شستن پاهای عیسی پرداخت و با گیسوانش آنها را خشک کرد. سپس پاهای او را بوسید و عطرآگین کرد.

الف. روزی یکی از فریسیان عیسی را به صرف غذا دعوت کرد: این موضوع نشان می‌دهد رابطه بین عیسی و رهبران مذهبی به طور کلی خصومت آمیز نبوده است. برخی از فریسیان بودند که می‌خواستند حداقل صادقانه و از نزدیک با عیسی آشنا شوند.

ب. در آن شهر زنی گناهکار می ‌زیست: برخی عقیده دارند این زن، مریم مجدلیه بوده است. اما مدرک معتبری برای این ایده وجود ندارد. در یوحنا ۱۲: ۳ می‌ خوانیم مریم که اهل بیت عنیا بود پاهای عیسی را با روغن مسح کرد. اما این یک واقعه مجزا از گزارشی است که در لوقا ذکر شده است.

یک. «نباید از این امر حیرت زده شویم که دو نفر محبت شدید خود به مسیح را این گونه نشان دادند. بلکه باید از این تعجب کنیم که چرا هزاران نفر این کار را انجام ندادند و پاهای یک دوست عزیز و گرانقدر را مسح نکردند. این دو نفر عیسی را آن گونه که لایقش بود، محبت کردند. اما جالب است که او اغلب با این گونه تجلی‌ های محبت سخاوتمندانه انسانی روبرو نمی‌ شد.»(اسپورجن)

ج. زنی گناهکار: این عبارت به ما نشان می‌دهد که او بیش از همه افراد، درگیر گناه بوده است. او به طور خاص یک گناهکار بدنام بود. به عقیده بسیاری او یک فاحشه بود. حضور او در خانه فریسی نشان دهنده عزم راسخ و شجاعت او است.

یک. تراپ او را «فاحشه، بدکاره اما جسور» می ‌نامد.

دو. برای یک زن با چنین شهرت و آوازه بدنامی، جسارت محسوب می شد که وارد خانه یک فریسی شود. اما این زن می‌خواست هر کاری انجام دهد تا محبت خودش را نسبت به عیسی نشان دهد.

د. ظرفی مرمرین، پر از عطر با خود آورد: ظرف و محتویات آن نشان می‌دهد که این یک هدیه گران قیمتی بود که زن برای تکریم عیسی آورده بود. می‌بینیم که بعد از این کار عیسی به او می‌گوید گناهان تو بخشیده شد (لوقا ۷: ۴۵-۵۰). شاید عیسی از قبل گناهان او را بخشیده بود و در آن زمان در جمع حاضرین این حقیقت را اعلام کرد.

یک. موریس درباره ظرف مرمرین می‌گوید: «هیچگونه دسته ‌ای نداشت و یک لوله باریک داشت که برای دسترسی به محتویات آن، شکسته شده بود. خیلی راحت می‌ توان فهمید که این یک عطر گران قیمت بود. بانوان یهودی معمولا جا عطری بر گردن خود می‌ آویختند و به حدی این کار رایج بود که اجازه داشتند حتی در روز سبت نیز این جا عطری را بر گردن خود بیاویزند.»

دو. «خدمت او به عیسی یک خدمت شخصی بود. او خودش تنها و فقط برای عیسی این کار را انجام داد. آیا دقت کردید که ضمایر در این متن چقدر تکرار می‌شوند؟ در متن انگلیسی در آیات 37-38 از ضمیر فاعلی او سه بار و ضمیر مفعولی او دوبار استفاده می‌شود؛ او خودش مسیح را خدمت کرد. او پطرس یا یعقوب یا یوحنا و یا هیچ فقیر یا بیماری در شهر را خدمت نکرد بلکه فقط سرور خویش را خدمت کرد. این امر زمانی اتفاق می ‌افتد که محبت ما تجلی بیرونی و فعال داشته باشد. آن گاه پارسایی ما ناگهان به سوی مسیح هدایت می‌شود و می توانیم برای او بسراییم، او را بپرستیم، برای او موعظه کنیم، برای او تعلیم دهیم و یا برای او زندگی کنیم.» (اسپورجن)

ه. گریان پشت سر عیسی، کنار پاهای او ایستاد. آنگاه با قطرات اشک به شستن پاهای عیسی پرداخت: می ‌توانیم تصور کنیم وقتی این زن پاهای عیسی را با روغن مسح می‌کرد، احساساتش به شدت غلیان کرده بودند. با اشکهایی که از چشمانش سرازیر شده بود پاهای عیسی را می ‌شست و آنها را با موهای خود خشک می‌کرد و مدام پاهای او را می ‌بوسید.

یک. «در مهمانی‌ ها افراد برای صرف غذا روی نیمکتهای کوتاهی می ‌نشستند. آنها به بازوی چپ خود تکیه کرده در حالی که سرشان سمت میز بود و بدنشان کشیده و از سمت میز دور بود. آنها قبل از نشستن روی نیمکتها  کفش‌ هایشان را از پا در می آوردند.» (موریس)

دو. به طور معمول، این نوع عطر را بر سر اشخاص می ‌ریختند. «احتمال این هست که این زن قصد داشته عطر را بر سر عیسی بریزد اما چون عیسی مانند بقیه مهمانان نشسته بود و سرش به سمت میز بود و پاهای او به آن زن نزدیکتر بود پس برایش راحت ‌تر بود که پاهای عیسی را بگیرد.»(پیت)

سه. «چه محبت عظیمی! اگر امروز صبح فقط یک دعا می‌توانستم داشته باشم، فکر می‌ کنم آن دعا باید این می‌ بود که شعله عشق مسیح در قلبهای ما روشن شود و همه احساس ما با محبت او سوزان شود.» (اسپورجن)

چهار. «داشتن موهای باز و پریشان، ناخوشایند به نظر می‌ رسید… او با جسارت پاهای عیسی را دوباره و دوباره بوسید» (بروس). می‌ توانیم فقط اینطور تصور کنیم که این صحنه چقدر ناخوشایند بوده است و چطور افراد در سکوت به این زن و غلیان احساساتش نگاه می‌کردند و هیچ کسی چیزی نمی‌گوید تا وقتی که عیسی این سکوت را در آیه بعد می شکند.

۲. آیات (۳۹-۴۰) سرزنش کاری که آن زن انجام داده بود.

چون فریسی میزبان این را دید، با خود گفت: «اگر این مرد براستی پیامبر بود، می‌دانست این زن که لمسش می‌کند کیست و چگونه زنی است – می‌دانست که او گناهکار است.» عیسی به او گفت: «ای شمعون، می‌خواهم چیزی به تو بگویم.» گفت: «بفرما استاد!»

الف. چون فریسی میزبان این را دید: در ذهن شخص میزبان اکنون سوالی به وجود آمده است و شاید این سوال کمی خصمانه باشد.

ب. اگر این مرد براستی پیامبر بود، می‌دانست این زن که لمسش می‌کند کیست و چگونه زنی است- می‌دانست که او گناهکار است: شمعون فریسی تردید داشت که عیسی یک پیامبر باشد زیرا او فکر می‌کرد عیسی قادر نیست قلب آن زن را ببیند. اما عیسی با آشکار کردن قلب شمعون نشان داد که از قلب انسان ها آگاهی دارد.

ج. ای شمعون، می‌خواهم چیزی به تو بگویم: عیسی سکوت را می ‌شکند. شاید این سکوت سنگین و سهمگین بوده باشد. و به شمعون می‌گوید می‌خواهم چیزی به تو بگویم. عیسی می‌خواست یک موضوع شخصی را به شمعون بگوید.

یک. «زمانی که همه فیلسوفان، جاهل می‌شوند و نمی‌توانند کلمه ای برای تسلی و آرامی بگویند؛ زمانی که آموخته ها هیچ پیامی برای الهام بخشی و تسلی دل ندارند و زمانی که همدلی برای شکستن سکوت تردید می‌کند… آن گاه خداوند صحبت می‌کند.» (موریسون)

 

۳. آیات (۴۱-۴۳) عیسی با یک حکایت پاسخ می‌دهد.

عیسی گفت: «شخصی از دو تن طلب داشت: از یکی پانصد دینار، از دیگری پنجاه دینار. اما چون چیزی نداشتند به او بدهند، بدهی هر دو را بخشید. حال به گمان تو کدام یک او را بیشتر دوست خواهند داشت؟» شمعون پاسخ داد: «به گمانم آن که بدهی بیشتری داشت و بخشیده شد.» عیسی گفت: «درست گفتی.»

الف. شخصی از دو تن طلب داشت: عیسی از یک مثال ساده استفاده می‌کند تا این حقیقت را آشکار سازد که هر چقدر بیشتر بخشیده شویم، بیشتر باید محبت کنیم.

یک. «مسیح از طریق این مثال به فریسی خودخواه می‌گوید که او خودش به اندازه این زن گناهکار است و به خداوند بدهکار است و به اندازه آن زن به فیض خداوند نیاز دارد تا از گناه و خشم خداوند رهایی یابد.» (تراپ)

دو. «همه انسان ها به خداوند بدهکارند؛ و بدهی برخی بیشتر از بقیه است.» (اسپورجن)

ب. کدام یک او را بیشتر دوست خواهند داشت؟ به نظر می‌رسد شمعون در پاسخ دادن کمی تردید دارد و برای همین می‌گوید «به گمانم». شاید او فهمیده بود که عیسی با بیان این داستان قصد داشت او را گیر بیاندازد.

4. آیات (47-44) عیسی این مثال را هم برای شمعون به کار می‌برد هم برای زن گناهکار.

آنگاه به سوی آن زن اشاره کرد و به شمعون گفت: «این زن را می ‌بینی؟ به خانه ‌ات آمدم و تو برای شستن پاهایم آب نیاوردی. اما این زن با اشکهایش پاهای مرا شست و با گیسوانش خشک کرد! تو مرا نبوسیدی. اما این زن از لحظه ورودم، دمی از بوسیدن پاهایم باز نایستاده است. تو بر سر من روغن نمالیدی. اما او پاهایم را عطر آگین کرد. پس به تو می‌ گویم، محبت بسیار او از آن روست که گناهان بسیارش آمرزیده شده است. اما آن که کمتر آمرزیده شد، کمتر هم محبت می‌کند.»

الف. این زن را می‌ بینی؟ شمعون فریسی فکر می‌کرد عیسی نمی‌تواند قلب آن زن را ببیند. او این طور فکر کرد: «عیسی، تو نمی ‌بینی این زن بی ‌آبرو، چقدر به تو نزدیک شده است؟» اما عیسی افکار او را به سمت خودش برگرداند و گفت: «این زن را می ‌بینی؟ شمعون، آیا محبت او را می ‌بینی؟ آیا توبه و سرسپردگی‌ اش را می ‌بینی؟ اینها چیزهایی هستند که من می ‌بینم، آیا تو هم می ‌توانی ببینی؟»

یک. شمعون فریسی نمی‌توانست آن زن را آن طوری که واقعا بود، ببیند (یک گناهکار فروتن که به دنبال بخشش بود و به عیسی ابراز عشق و محبت می‌کرد) زیرا او به آن زن از دید کارهایی که قبلاً انجام داده بود نگاه می‌کرد (یک گناهکار بدکار).

دو. «برای ما آسان نیست گذشته را فراموش کنیم و خودمان را از تعصبات ناشی از دانش گذشته رها کنیم. اما این دقیقا همان کاری است که خداوند انجام می‌دهد و او این کار را بسیار انجام می‌دهد. اما نه با بی عدالتی بلکه با عدالت. او قدرت فیضش را می‌ شناسد و به همین دلیل گذشته افراد را به طور کامل می‌ بخشد و به جان آنها زیبایی می‌ بخشد.» (مورگان)

ب. به خانه ‌ات آمدم، و تو برای شستن پاهایم آب نیاوردی: شمعون فریسی آداب و رسوم معمولی که یک میزبان برای مهمانش انجام می‌دهد را از عیسی دریغ می‌کند همانند شستن پاها، بوسه خوشامد گویی و مسح سر با روغن. با این حال او این زن را برای انجام آن آداب و رسوم برای عیسی سرزنش می‌کند.

یک. عیسی متوجه غفلت ورزی شد و از فداکاری  قدردانی کرد. او پرستش احساسی و عمیق را رد نکرد.

ج. پس به تو می‌ گویم، محبت بسیار او از آن روست که گناهان بسیارش آمرزیده شده است: آن زن به خاطر محبت بسیارش بخشیده نشد بلکه محبت او نشانه‌ ای بود از اینکه او بخشیده شده است. احتمالاً او در خفا بخشیده شده بود و حالا این موضوع علنی شده بود.

۵. آیات (۴۸-۵۰)‌ عیسی به آن زن اطمینان می‌دهد که خدا او را بخشیده شده است.

پس رو به آن زن کرد و گفت: «گناهانت آمرزیده شد!» میهمانان با یکدیگر گفتند: «این کیست که گناهان را نیز می‌ آمرزد؟» عیسی به آن زن گفت: «ایمانت تو را نجات داده است، در آرامش برو!»

الف. گناهانت آمرزیده شد: عیسی پیشتر به این زن گفته بود گناهانت بخشیده شده است (لوقا ۷: ۴۷). اما در اینجا به طور مستقیم خطاب به زن این موضوع را تکرار می‌کند. ما احتیاج داریم به ابراز قدرت شفا در کلمات، احتیاج داریم که به ما گفته شود گناهانت آمرزیده شد.

یک. شاید برای ما سخت باشد که باور کنیم واقعا بخشیده شده‌ ایم. در حالی که باید این بخشش را بپذیریم و خود را متقاعد کنیم که بخشیده شده ایم.

ب. این کیست که گناهان را نیز می ‌آمرزد؟ عیسی هم قدرت و هم اختیار بخشش آن زن را داشت و این کار را به درستی انجام داد. زیرا آن زن فروتنی، توبه، اعتماد و محبتش را نسبت به عیسی نشان داد.

یک. «حتی مهمانان هم درک کردند که عیسی فقط یک پیامبر نیست. او به طور الهی قادر بود یک زن گناهکار را ببخشد.» (پیت)

ج. ایمانت تو را نجات داده است: کلید بخشش او، ایمانش بود. ایمان او بود که او را نجات داد. زیرا ایمان او کلام عیسی را باور داشت که می‌ گفت ایمانت تو را نجات داده است. ایمان او را قادر ساخت تا فیضی را که خداوند به او عرضه داشته است را دریافت کند.

یک. «بخشش از طرف خدا مهیا شده است. از طرف او هیچ کمی و کاستیی وجود ندارد. سهم ما نیز این است که با فروتنی و تسلیم محبت آمیز به عیسی، بخششی که او از طریق ایمان به ما می‌دهد را دریافت کنیم.

د. در آرامش برو: این زن با فروتنی کامل نزد عیسی آمد. او فکر می‌کرد حتی لیاقت ندارد در حضور عیسی باشد. این روش درستی برای به نزد عیسی آمدن بود. اما عیسی نمی‌خواست آن زن در آن موقعیت باقی بماند. او آن زن را بلند کرد، محبتش را پذیرفت، گناهانش  را بخشید و او را در آرامش روانه کرد.

یک. شاید کلمه «برو» زیاد برای آن زن خوشایند نبود. زیرا او دوست داشت همچنان در کنار پاهای عیسی بنشیند. اما عیسی این کلمه را با عبارت «در آرامش» دلنشین کرد. او دیگر می‌توانست در آرامش برود، زیرا عیسی به او گفته بود ایمانش او را نجات داده است.

دو. در میان کارهایی که در این فصل انجام شد، این بزرگترین آنها بود. شفای بیمار (غلام نظامی رومی)، و یا زنده شدن پسر مُرده (پسر بیوه ‌زن) شفاهای دائمی نبودند. زیرا بدن ‌های آنها روزی دوباره گرفتار مرگ میشد. اما گناهی که بخشیده می‌شود  به طور ابدی و برای همیشه بخشیده شده است.